وحدت زباني زيانبارترين وحدت ممكنه هست
حجت السلام عظيمی قديم
ما هرگز با گسترش يك زبان مخالف نيستيم٬ لكن بايد اين گسترش طوري باشد كه به نابودي ساير زبانها منتج نگردد. اگر از حق تعامل خودمان مبني بر گسترش زبان قوميتها به اندازه زبان فارسي كوتاه بيائيم قطعأ در حفظ زبان مادري در مناطق ترك زبان و يا هر زبان ديگر بايد كوشا باشيم. اگر كسي به فكر گسترش زبان فارسي باشد بايد اين حق را به صاحبان ساير زبانها هم قائل باشد كه آنها هم زبان خود را گسترش دهند.
ما بارها گفته ايم و نوشته ايم نه پان فارسيسم را قبول داريم و نه پان تركيسم را, و سياهي لشكر هيچ يك از اين دو پديده افيوني نخواهيم شد. لاكن براي گريز از كشتارگاه پان فارسيسم از انگهاي دروغين پان تركيسم و ناسيوناليسم هراسي نداريم. اگر ايستادگي در مقابل پان فارسيزم را سلطه زبان فارسي و احياي زبان مادري و تحريك غيرت جمعي پان تركيسم قلمداد شود ما پان تركيست هستيم و به آن افتخار هم مي كنيم.
آنجاق بير سؤزوم وار من ده اينسانام
حجت السلام عظيمی قديم
كشور ما ايران مملكتي چند قوميتي است و داراي زبانهاي متعدد, لذا هر گاه از ايران نام برده مي شود قوميتهاي متعدد در ذهن آدمي متبادر مي شوند. اين حق مطلب است و واقعيت ايران ما غير از اين نبوده و نخواهد بود . لكن در اين ميان عده اي تعدد قوميتها و زبانها را در يك كشور تحمل نكرده و وحدت قومي را سرلوحه فعاليتهاي نامبارك خود قرار داده اند و تلاش كرده اند ايراني با قوم واحد و زبان واحد تشكيل بدهند٬ كاري كه در طول تاريخ احدي از سلاطين و اقوام جائر قادر به انجام آن نبوده اند.
در گذشته هاي دور و نزديك , به علت محدود بودن ارتباطات و ابزارهاي تبليغاتي نژادپرستان و زبانپرستان قادر به نابودي زبان و فرهنگ قوميتهاي ديگر نبوده اند. لكن در عصر ما كه با مساعدت ابزارها و رسانه هاي تبليغاتي عده اي به فكر جهاني سازي افتاده اند و عده اي ديگر در كشور ما به فارس گسترى مي انديشند از همه امكانات قوميتهاي متعدد به نفع قوم فارس زبان و زبان فارسي بهره برداري مي كنند. از انديشمندان خود باخته قوميتها گرفته تا مدارس و دانشگاهها و رسانه هاي ملي و منطقه اي همه و همه در راستاي وحدت زباني كه زيانبارترين وحدت ممكنه هست بسيج شده اند. هرگونه اهانت به زبان و فرهنگ قوميتهاي غيرفارس توجيه مي شود و در مقابل كمترين پردازش به زبان و فرهنگ اين قوميتها با انگهايي همچون ناسيوناليسم و بيگانه گرايي و ... به خاك سياه نشانده مي شود.
ما هرگز با گسترش يك زبان مخالف نيستيم٬ لكن بايد اين گسترش طوري باشد كه به نابودي ساير زبانها منتج نگردد. اگر از حق تعامل خودمان مبني بر گسترش زبان قوميتها به اندازه زبان فارسي كوتاه بيائيم قطعأ در حفظ زبان مادري در مناطق ترك زبان و يا هر زبان ديگر بايد كوشا باشيم. اگر كسي به فكر گسترش زبان فارسي باشد بايد اين حق را به صاحبان ساير زبانها هم قائل باشد كه آنها هم زبان خود را گسترش دهند.
گسترش يك زبان به معناي نابودي ساير زبانها همانند بذرافشاني روي مزرعه ديگري است كه بذري غير از آن كاشته است و اين بذرافشاني مجدد نه حاصلي براي غاصب خواهد گذاشت و نه مزرعه اي براي صاحب اصلي باقي خواهد گذاشت. همه زبان پرستان و غافلان بدانند تغيير زبان يك قوم به نفع هيچ كس و هيچ قومي نخواهد بود و تنها محصول نامشروع اين گونه اقدامات بي هويتي در قوم مغلوب و جسارت و بي نزاكتي در قوم غالب خواهد بود. لكن در اين ميان كساني خواهند بود كه هرگز تن به ذلت نخواهند داد و هرگز قوميت و زبان خود را انكار نخواهند كرد. اينان همان كساني هستند كه پروردگارشان آنها را آزاد آفريده و هرگز به بندگي و اسارت تن نخواهند داد.
ما بارها گفته ايم و نوشته ايم نه پان فارسيسم را قبول داريم و نه پان تركيسم را, و سياهي لشكر هيچ يك از اين دو پديده افيوني نخواهيم شد. لاكن براي گريز از كشتارگاه پان فارسيسم از انگهاي دروغين پان تركيسم و ناسيوناليسم هراسي نداريم. اگر ايستادگي در مقابل پان فارسيزم را سلطه زبان فارسي و احياي زبان مادري و تحريك غيرت جمعي پان تركيسم قلمداد شود ما پان تركيست هستيم و به آن افتخار هم مي كنيم. در جهان دروغگويي كه به جاي رژيم صهيونيستي , حماس و حزب ا... جاي آمريكا و اسرائيل٬ جمهوري اسلامي ايران خطر بين المللي تلقي مي شود انتظاري جز اين نيست كه دروغي ديگر به اين دروغهاي شاخدار اضافه شود و به جاي مهاجم پان فارسيست مدافع عدالتخواه سركوب شود.
ما حاضر نيستيم به خاطر مصالح غيرواقعي و سليقه اي از حق انساني و اسلامي خود كه همان اثبات موجوديت و مغايرت قومي با فارس زبانها است صرف نظر كنيم و هرگز از ترس ناملايمتها و انزواهاي احتمالي دست از اين مبارزات مقدس خود بر نمي داريم. ما به هدف والاي خود ايمان داريم و در اين راه از نكوهش لائمان باكي نداريم و هرگز رضاي خالق را قرباني رضاي اكثريت جامعه نخواهيم كرد و طبيعي است كه بعلت اميدهاي فراوان و اسلامي بودن نظام مردمي ايران هرگز به فكر اپوزيسيون شدن نبوده و انشاء ا... نخواهيم شد٬ چرا كه ما به پشت اين كوه اميدها بسته ايم .
احقاق حقوق اقليتهاي قومي از قبيل تدريس زبان مادري آنها در مدارس٬ ايجاد فرهنگستان زبانهاي قوميتها و مبارزه با تحقير و عقب ماندگي اقوام غير فارس از اورژانسي ترين مطالبات ماست كه هر چه زودتر بايد به نتيجه مطلوب برسد. طرق مختلفي براي رسيدن به اهداف مقدس ما وجود دارد كه هر يك از آنها هزينه ها و ناملايمتهايي به دنبال خواهد داشت:
1- توجه مستقيم مسئولين نظام جمهوري اسلامي و احقاق حقوق اقليتهاي قومي بدون دخالت و توجه جدي عامه مردم .
2- روشنگري فداكارانه انديشمندان قوميتها تا جايي كه آحاد مردم به اين بيماري خطرناك پي برده و حقوق قانوني خود را با شجاعت از مسئوليت منتخب خود بخواهند و بگيرند.
3- دخالت دادن مجامع بين المللي از جمله سازمان ملل و يونسكو و ... و فشارهاي خارجي بر دولت جمهوري اسلامي .
هر يك از اين سه راه حل هزينه هايي به دنبال خواهند داشت كه اينجانب اولين راه حل يعني توجه مستقيم مسئولين را كم هزينه ترين و نافع ترين راه حل و دخالت دادن مجامع بين المللي را پر هزينه ترين راه حل براي قوميتها و نظام مي دانم و تا زماني كه از گزينه هاي اول و دوم مأيوس نشده ايم نبايد مستقيمأ از مجامع بين المللي استمداد كنيم. هر چند كه اميدها در مورد گزينه اول رنگ مي بازند گزينه دوم به قوت خود باقي است و مي شود با آگاهي دادن و تحريك غيرت مردم مسئوليت را متوجه و حتي مجبور به احقاق حقوق اقليتها كرد بدون اينكه ضربه اي به نظام مقدس جمهوري اسلامي توسط مجامع بين المللي وارد شود و اين مسئله با اراده يك ملت حل و فصل شود.
لكن با حل مشكلات قومي دستاوردهاي هنگفتي به نفع نظام جمهوري اسلامي حاصل مي شود٬ البته به شرطي كه با راه حل اولي و دومي به نيتجه برسيم. از جمله مهمترين دستاوردهاي حتمي موارد زير مي باشند:
1- رضايت و حمايتهاي بيش از پيش مردم و انديشمندان قوميتها از نظام جمهوري اسلامي .
2- رنگ باختن ترفندهاي دشمنان نظام اسلامي از ادامه فعاليت در اين وادي به بهانه احقاق حقوق اقليتهاي قومي .
3- تغيير نگرش منفي مردم ترك زبان آسياي ميانه و تركيه نسبت به حكومت جمهوري اسلامي و تعميق علايق باطني آنان با ملت و دولت ايران.
4- بيمه شدن كشور ايران از خطراتي همچون تجزيه و نحو ذالك چرا كه بعد از احقاق حقوق هيچ بهانه اي براي تبليغ تجزيه در دست تجزيه طلبان احتمالي نخواهد بود.
ما به همان اندازه كه مردم قوميتهاي خود را دوست داريم به نظام اسلامي و مردمي ايران از ته دل وفاداريم و بايد طوري فعاليت كنيم كه از هيچ يك از مطالباتمان صرفنظر نكرده و مصالح واقعي نظام جمهوري اسلامي را مد نظر قرار دهيم. بديهي است كه مصالح واقعي غير از مصالح سليقه اي است كه به بهانه آن ما را به خاموشي فرابخوانند.
والسلام
0 Comments:
Post a Comment
<< Home