ebdüleziz ezimi qedim

Saturday, November 19, 2005



سخنراني حجت الاسلام عظيمي قديم در مراسم بزرگداشت 91 سالگرد شهادت سردار ملي

اگر هشتاد سال هم محبوسم كنيد نمي ‌توانيد مرا از راه مقدسي كه در پيش گرفته‌ام بازداريد










سخنراني حجت الاسلام عظيمي قديم در مراسم بزرگداشت 91 سالگرد شهادت سردار ملي

اگر هشتاد سال هم محبوسم كنيد نمي ‌توانيد مرا از راه مقدسي كه در پيش گرفته‌ام بازداريد


بسم الله الرحمن الرحيم

سوروشدوم وطنين سؤيله‌دي زنجير
سوردوم ميليتين سؤيله‌دي زنجير
سوردوم آنا ديلين سؤيله‌دي زنجير
دئمك اسير ميللتين هر شئيي زنجيردير، زنجير، گئنه ‌ده زنجير


همانطوري كه مي‌بينيد صداي بلندگوهاي صحن‌هاي حرم را تا حد امكان بلند كرده‌اند تا صداي آزاديخواهي ما را تحت الشعاع قرار دهند برادران مي‌بينيد كه اينها از مذهب چه سوء استفاده‌هايي مي‌كنند اينها بايد بدانند مذهب هدف است و يا راهي به سوي هدف غايي و آن هم سير الي الله، سعادت دنيا و آخرت. نه وسيله‌اي براي خواسته‌هاي شيطاني كه همانا بايكوت كردن صداي عدالتخواهانة ما! اين كار نهايت ظلم به مذهب است كه ظاهرا براي اينها مهم نيست.

ملت ما بايد به خودش متكي باشد اتكاء بعضي از فعالان به كشور آمريكا و اميد آزادي‌بخشي از آن كشور انتظار عبث و بي‌هوده‌اي است چرا كه اولا مشخص نيست آمريكا به اين كشور مي‌آيد يا نه و ثانيا طمع آمريكا از اينان اگر بيشتر نباشد كمتر نيست و هر كسي كه انتظار فرج از كشور بيگانه مي‌كشد قطعا در آرزوي خود خواهد پوسيد.

آمريكا اگر حق ملتي را مي‌داد حق تركمن‌هاي عراق را مي‌داد اگر مي‌بينيد كه كردهاي عراق امروز حقوق تقريبا مساوي با اعراب اين كشور دارند قبل از آمريكا به اين حقوق رسيده بودند و فرداي حضور آمريكا نزاع‌هاي ايدئولوژيك مجالي به مطالبات ملي نخواهد داد و فعالان و ساير مردم در گروه‌بندي‌هاي ايدئولوژيك هضم خواهند شد. ملت ما بدون هرگونه چشمداشت و وابستگي خود قادر است حقوق پايمال شدة خود را از نژادپرستان بازستاند

و اگر از دوستاني كه در داخل خارج در مورد اينجانب فعاليت كرده و پروندة اين جانب را به نهاد‌هاي بين‌المللي رسانده‌اند نهايت امتنان را دارم اما ما آن روز خوشحالتريم كه با دوستان همفكرمان دست در دست هم در داخل كشور بدون توجه به فشارهاي اطلاعاتي و انتظاماتي قدم به قدم به سوي آزادي رفته باشيم.

(با اشاره به اظهارات هاشمي رفسنجاني مبني بر ادامه سياست‌هاي فرهنگي رژيم سابق در قبال اقوام ايراني كه همان روز در سمينار بزرگداشت ابوالفتوح رازي:)

روزگاري حاكمان اين كشور مي‌خواستند با نژادپرستي مملكت اداره كنند و مرام خويش را با صداقت به مردم مي‌گفتند اما اينها نان و نمك اسلام و امت اسلامي را مي‌خورند و بيشتر از آنها به شئونيزم فارس تكيه مي‌كنند اينها خيال مي‌كنند مي‌شود يك مملكت را با شئونيزم فارس ، يكدست و يك‌صدا و بالاخره بدون دردسر بر آن كشور حكومت كرد و يا خيال مي‌كنند عده‌اي را با شعارها و مظاهر اسلامي و عده‌اي ديگر را با ايده‌هاي ناسيوناليستي تحت حكومت راضي نگه خواهند داشت. ابتدا بايد بدانند كه اين دو ايدئولوژي (اسلام و شئونيزفارس) با همديگر در تضاد هستند و ثانيا مگر از روي جنازة ما فرزندان آذربايجان بگذرند كه نيات شئونيستي خود را در وطن ما پياده كنند.

ملت ما در مقابل قضات فارس‌زبان نه ادعاي خود را مي‌توانند ثابت كنند و نه توانايي دفاع از خود را دارند. ملت ما از تحصيل به نسبت به فارس زبانها عقب مانده‌اند و تحصيل‌كردگان ما نيز توان ابراز استعدادهاي نهفتة خود را ندارند چرا كه زبان فارسي براي اين ملت يك زبان بيگانه است و آنان نيز نسبت زبان تركي خودشان بيگانه‌تر.

سياست‌هاي اينها ملت ما را از آذربايجان كوچانده و به كارهاي حقارت‌آور در پايتخت و ساير شهرهاي باصطلاح فارس‌نشين سوق داد. اما امروز بايد بدانند كه ملت ما همانهايي كه در همان شغل‌هاي حقارت‌آور مشغولند براي خود آقا و ارباب هستند ديگر شهر قم يك شهر فارس‌زبان نيست؛ قم هم جزئي از آذربايجان ماست. ظاهرا از ازدياد ملت ترك در پايتخت نگران شده‌اند بگذار نگران باشند و از اين نگراني دق كنند. آيا اينها خيال مي‌كنند با امكاناتي كه متعلق به ملت ترك و ساير ملل كشور كثير الملة ايران است مي‌توانند همان ملل را به ذلت بكشانند. آيا اينها مي‌خواهند آذربايجان دوره مشروطيت را كه يك آذربايجان سرافراز بود پس از يك قرن به ذلت بكشانند؟! مگر ما مرده‌ايم كه بگذاريم ملت بزرگ آذربايجان به ذلت كشيده شود؟ هيهات منا الذله!

ما در مجاورت كشورمان چندين همسايه مسلمان داريم كه جمهوري آذربايجان هم مسلمان است و هم داراي مذهب تشيع و تنها يك كشور كافر و آن‌ هم محارب در مجاورت ما وجود دارد. سياست كشور ما در مورد اين دو كشور و مردم اين دو كشور دور از تعليمات و ارزشهاي اسلامي است. با كشور محارب برادر شده‌اند و با كشور مسلمان شيعه‌مذهب به جرم ترك‌بودنشان دشمني مي‌كنند. شايد خيلي‌ها خيال كنند اينها به‌خاطر اعمال دولتهاي اين دو كشور است؛ اما دوستان همة اين حرفها بهانه است. اين سياست‌هاي نجس در قبال مردم اين دو كشور است نه دولتهايشان. مردم ارمنستان هيچ مزيتي به‌جز آريايي بودن و ملت آذربايجان هيچ جرمي جز ترك بودن ندارند تا ديروز ما را متهم مي‌كردند كه حمايت از قاراباغ ، حمايت از دولت باكو و بيگانه‌گرايي است اما اكنون خودشان با دولت باكو بده‌بستان‌هاي سياسي و اطلاعاتي دارند. در حالي كه صداي اپوزيسيون‌هاي داخلي مخالف دولت باكو در دنيا پيچيده اينها اين اعتراضات و تحولات سياسي را به‌شدت بايكوت خبري كرده و از دولت باكو حمايت مي‌كنند. ما كدامين حرف و ادعاي اينان را باور كنيم؟ (خنده حضار)

فكر نكنند كه ما از حمايت‌هاي سياسي و اقتصادي اينها به نفع كشور غاصب ارمنستان بي‌خبريم آري خوب مي‌دانيم كه از پتروشيمي تبريز به‌سوي كشور محارب لوله‌هاي گاز كشيده مي‌شود آنهم به‌صورت سه شيفتي و شرم‌آورتر از آن اينكه ذخاير ملت ايران را با هزينه همان ملت به يك كشور محارب مي‌دهند و باز شرم‌آور است كه اين ذخيرة زيرزميني امت اسلامي در شهرهايي مورد استفاده قرار خواهد گرفت كه چهارده سال است كه يك و نيم ميليون نفر از ملت مسلمان آنها از آن شهرها يعني شهرهاي قاراباغ بيرون ريخته شده‌ و در ساير شهرهاي آذربايجان آواره‌اند. آيا شهرهايي كه چهارده سال است كه ديگر بانگ الله اكبر از مناره‌هاي مساجد آنها شنيده نمي‌شود و جولانگه دشمنان اسلام شده است و خانه‌هاي مسلمانان مسكن ارامنه متجاوز شده است از نعمت گاز ملل ايران بهره‌مند خواهند شد. بهتر است در كنار لوله‌هاي گازكشي لوله‌هاي خون‌كشي نيز به ارمنستان بكشند و خون ما را نيز به اين خون آشامان ضد اسلام و ضدترك اتحاف كنند. چرا كه ما تمام توان خود را به‌كار خواهيم برد تا اين سياست‌هاي نژادپرستانه را ابتر بگذاريم. [شعار پرشور حضار: ياشاسين آذربايجان / محو اولسون ارمنستان] نكند به فكر پناهگاهي براي فرداي خود هستيد. اولا بدانيد كه شما تا زماني براي ارمنستان ارزش داريد كه حاكم بر كشور ايران باشيد و الا ارزشي براي كوچاريان نخواهيد داشت. و اگر حمايت‌هاي شما از ارمنستان قطع و اندكي سر شما به مشكلات ديگري مشغول شود ما ملت آذربايجان خود به حساب ارمنستان خواهيم رسيد.

آري، هشتاد روز مرا به جرم آزادي‌خواهي و عدالت‌خواهي در زندان نگه‌ داشتيد مطمئن باشيد هشتاد روز سهل است اگر هشتاد سال هم محبوسم كنيد نمي‌توانيد مرا از راه مقدسي كه در پيش گرفته‌ام بازداريد و شما چاره‌اي جز دست‌برداشتن از فارس‌گستري مخرب و نژادپرستي و آپارتايد آريايي و احقاق حقوق اقليت‌هاي ملي خاصه تركهاي ايران نداريد.


Thursday, November 03, 2005



ما نيز مانند حجت الاسلام عظيمي مي انديشيم پس ما را نيز زنداني كنيد.

نويسنده و خبرنگار آزاد-پارس اباد مغان atyla7@yahoo.com


بهنام دوستدار



نكاتي چند در اين باره:

1:حجت الاسلام عظيمي با قرار گرفتن در نوك پيكان حركت ملي آذربايجان جانفشانيها و فداكاريهاي تاريخي و ماندگار شيخ محمد خياباني را در ذهن تداعي مي كند. نزديك به دو ماه از بازداشت موقت حجت الاسلام عظيمي در زندان مي گذرد اينگونه بازداشتها را جز با نام زنداني انديشه و در رديف زندانيان سياسي نمي توان قرار داد.

2:اينگونه اقدامات فضاي داخلي كشور را با بحران مواجه مي سازد به گونه اي كه يك شهروند عادي وقتي مي بيند كه روحاني متدين و مورد تائيد نظام مقدس را به جرم هويت خواهي و داشتن انديشه پلوراليستي و تكثرگرايي در چارچوب نظام و قانون اساسي در گوشه زندان جاي گرفته ناخواسته هراس و خوف شهروندان را نيز در برمي گيرد و فضاي بسته و خفقان در ذهن شهروندان نقش مي بندد و در عين حال همين شهروند واژه ها و شعارهاي پوپوليستي و عوام پسندانه انتخاباتي از جمله كابينه هفتاد ميليوني، عدالت گستري و مهرورزي به بندگان خدا را در ذهن خود مرور مي كند ولي نتيجه در خور نمي گيرد.

3:ادغام اين گونه تناقض و پارادوكس ها يعني تركيب عدالت گستري و مهرورزي به بندگان خدا با زنداني نمودن يك روحاني وارسته متناقض تر از آن است كه آن را نتوان تبعيض ناميد. با اين اقدامات تامين امنيت و آسايش روحي رواني شهروندان به عنوان يكي از وظايف قانوني دولت نيز زير سئوال مي رود.

4:نكته ديگراينكه امروزه عظيمي روحاني وارسته در نزد وجدان خود آسوده و راحت است زيرا جرمي مرتكب نشده است و همچنين نزد وجدان عمومي و در ذهن و افكار عمومي مردم آذربايجان از هرگونه اتهامات و انگ هاي سياسي از قبيل تجزيه طلبي و پان تركيسم ، تشويش اذهان عمومي و هر گونه اتهام سياسي و جرم... مبري و پاك مي باشد.

5:در چنين اوضاع و احوال كه كشور عزيزمان زير فشار بين المللي به سركردگي امپرياليسم جهاني قرار گرفته بازداشت و زنداني نمودن يك روحاني متدين شيعي را نيز جز تخريب اتحاد ملي و تخريب وجهه كشور و نظام مقدس جمهوري اسلامي نمي توان انگاشت، به عبارتي ديگر در چنين موقعيت حساس بين المللي اينگونه اقدامات تيشه به ريشه اتحاد ملي زدن مي باشد.

6-نتيجه :حال اگر زنداني نمودن اين روحاني پاكدامن در چنين موقع حساس ذره اي به منافع ملي و وحدت ملي مدد برساند پس ما مردم آذربايجان را نيز زنداني كنيد زيرا هر آن آماده فداكاري در راه تامين منافع و وحدت ملي هستيم، و يا اگر نحوه انديشيدن و تفكرات عظيمي در راستاي احقاق حقه قانوني تركهاي ايران جرم است ما نيز همانند عظيمي مي انديشيم پس ما را نيز زنداني كنيد.



عبدالله ذوقی´نین حجت الاسلام عظیمی قدیم´ه یازدیغی مکتوب


Və Hüvəl əziz

Əziz dostum həzrət-i höccət- ül İslam vəl-müslimin Əbdüləziz Əzimi Qədim cənabları

Səlam-un əleykum!

“Rəcəb” ayı girməmişdən, şanlı məşrutənin fərmanı sadir (e`lan) olan günün il dönümündə zindana aparıldın. İndi isə ay yarıdan ötüb sən hələ buraxılmayıbsan. Ay yarıdan ötüb və e´tikafın ilk günündən başlanan aclıq e´tisabını (aclıq aksiyasını) hələ sındırmayıbsan. Bilirəm bu rəhmət ayında dustaqxananın yalqızlığında ürəyin Tanrı yuvasıdır və sən onunla qonuşursan. Bilirəm acsan! Gözlərin qaralır. Susuzsan və başın gicəlir. Bilirəm yuxusuzsan hövsələn dağılır. Deyirlər ac adamın yuxusu da gəlməz!

Dostum!

Bunları çox İslama qısnama! Bunlar İslamı istədikləri kimi düşünürlər; ana yasanı yazıb yadırğadıqları kimi. Bunları yazdıqları 15-ci əslə (maddəyə) də qısnama. Yasa nə, yarasa nə! Yarasa təkcə yasaqlıq yarada bilər. Bunlar sənin sözlərinə qulaq asası deyillər, necə ki öz sözlərinin üstündə durası.

Əziz Dostum Əbdüləziz!

Haq sözlərini söyləməkdə kimsədən qorxmayırsan, çünkü bilirsən sənin Tanrın “Əziz”dir isə- ki əzizdir “Vəllahü əziz-ün züntiqam” (Tanrı əziz və intiqam alandır.Ali imran-4) – qoymaz səni zəlil olasan. Bunlar sevmədikləri sənin haq sözlərini və düz işlərini suç sanıb və özlərinə yaraşıqlı damğalarla səni dustaq etmişlər. Suçsuz Yusifi zindandan qurtaran Allah səni yaddan çıxarmaz və ismət köynəyinin cırılması ilə səni təbriyə edib (sənə bəraət qazandırıb), öz əli ilə səni bu sıxıntıdan qurtarar. Və onların suçluluqların buyunlarına qoyar və sənin öcünü alar.

Əzimi bey!

Bunlar təhkkümləri ilə səni məhkəməyə aparacaqlar və qara qan daman qələmlərinin ucu ilə Azərbaycanın acınmış yaralarının başın açıb daha da acışdıracaqlar. Bir daha eksik hökmləri ilə sənin başını daha da ucaldacaqlar və öz abırlarını aparmaqdan savayı heç nə yapamayacaqlar. Ondadır ki, Azərbaycan xalqının savalan kimi ucalmış başından ürəyinin qaynar qəzəbi coşacaq və vulkan kimi baş açıb onları yandıracaq.

Dustaq dostum!

Bunlar sənin dustaq olmağından da qorxudadılar. Çünkü bunlar yalnız bir şiri yox, bir kişini yox, ürəyi haq sevər və dili haq söylər bir ruhanini dustaq etmişlər və onun azad olub olmamasında da qalıblar. Çünkü özgür igid zindanda da kimsəyə qulluq etməz və heç bir eskigə eyilməz. Bu durumda düzünə baxsaq onlar sənin əsirindilər. Bu fərqlə ki sənin əsirlərin toxdurlar, ama sən ac. Demək bu da “İslam-i nabi Məhəmmədi”nin gözəl hökmlərindən birisidir ki, keçirilir. Beləliklə bəllidir ki, üzü qaralıq kimə qalacaqdır. Bəli, bəllidir. Bunlar Azərbaycanın təkcə canını yox, bütün insanlığı zindana salıblar. Ancaq dostum, döz görək bunlar bıçağı sümükdən sonra hara dayandıracaqlar və yatmış Aslanı, Azərbaycanı necə oyadacaqlar!

Böyük Allahın amanında. Düalarında məni unutma.

16 rəcəb-ül mərcəb

Qum elmiyə hövzəsi

Kiçik qardaşın: Fətullah Zövqi





و هو العزیز!

عزیز دوستوم؛ حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالعزیز عظیمی قدیم جنابلاری (زید عزّه)

سلام علیکم!

«رجب» آیی گیرمه‌میشدن، شانلی مشروطیيتین فرمانی صادر اولان گونون ایل‌دؤنومونده زیندانا آپاریلدینּ ایندی ایسه آی یاریدان اؤتوب سن هله بوراخیلماییبسان. آی یاریدان اؤتوب و ائعتيکافین ایلک گونوندن باشلانان ائعتيصابینی هله سیندیرماییبسان، بیلیره‌م بو رحمت آییندا دوستاغین یالقیزلیغیندا اوره‌یین تانری یوواسی‌دیر و سن اونونلا قونوشورسان. بیلیره‌م آج‌سان! گؤزلرین قارالیر، سوسوزسان باشین گیجه‌لیر، بیلیره‌م یوخوسوزسان حؤوصله‌ن داغیلیر، دئییرلر آج آدامین یوخوسو دا گلمز!

دوستوم! بونلاری چوخ ایسلام´ا قیسناما! بونلار ایسلام´ی ایسته‌دیکلری کیمی دوشونورلر؛ آنا یاسانی یازیب یادیرغالادیقلاری کیمی. بونلاری چوخ یازدیقلاری اون‌بئشینجی اصل´ه ‌ده قیسناما یاسا نه یاراسا نه! یاراسا تکجه یاساقلیق یارادا بیله‌ر، بونلار سنین سؤزلرینه قولاغ آساسی دئيیل‌لر نئجه کی اؤز سؤزلرینین اوستونده‌ دوراسی.

عزیز دوستوم عبدالعزیز! حاق سؤزلرینی سؤیله‌م‌کده کیمسه‌دن قورخماییرسان نئیه کی بیلیرسن، سنین تانرین «عزیز»دیر ایسه ـ کی عزیزدیر «وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ» (آل عمران / 4) - قویايماز سنی ذلیل اولاسان. بونلار سئومه‌دیکلری سنین حاق سؤزلرینی و دوز ایشلرینی سوچ سانیب و اؤزلرینه یاراشیقلی دامغالارلا سنی دوستاغا سالیب‌لار. سوچسوز یوسیف´ی زینداندان قورتاران آللاه سنی یاددان چیخارماز و عيصمت کؤینه‌يینین گئری‌دن جیریلماسیلا سنی تبرئه ائدیب، اؤز الیيله سنی بو سیخینتی‌دان قورتارار و اونلارین سوچلولوقلارین بویونلارینا قویار و سنین اؤجونو آلار.

عظیمی ب‌ی! بونلار تحکكوم‌لاريیلا سنی محکمه‌یه آپاراجاقلار و قاراقان دامان قلم‌لرینین اوجویلا آذربایجان´ین آجینمیش یارالارینین باشیني آچیب داها آجیشدیراجاقلار و بیر داها اسگیک حؤکم‌لریله سنین باشینی داها اوجالداجاقلار و آبیرلاریني آپارماقدان ساوای هئچ نه یاپانمایاجاقلار! اوندادیر کی آذربایجان خالقی‌نین ساوالان کیمی اوجالمیش باشیندان اوره‌یینین قاینار غضبی جوشاجاق و وولکان کیمی باش آچیب اونلاری یاندیراجاق!

دوستاقلی دوستوم! بونلار سنین دوستاقدا اولماغیندان دا قورخودادیلار نئیه کی بونلار یالنیز بیر شیری یوخ، بیر کیشینی یوخ، کی بیر اوره‌یی حق ‌سئوه‌ر و دیلی حق سؤیلر روحانینی دوستاغا سالیب‌لار و اونون آزاد اولوب اولماماسیندا دا قالیب‌لار؛ نئیه کی اؤزگور ایگید دوستاقدا دا کیمسه‌یه قوللوق ائتم‌ز و هئچ بیر اسگیيه اییلمز. بو دورومدا دوزونه باخساق اونلار سنین اسیریندیلر. بو فرقله کی سنین اسیرلرین توخدولار آما سن آج! دئمک بو دا «اسلام ناب محمدی»‌نین گؤزه‌ل حؤکم‌لریندن بیریسی‌دیر کی کئچیریلیر! بئله‌لیکله بللی‌دیر کی اوزو قارالیق کیمه قالاجاقدیر. بلی، بللی‌دیر! بونلار تکجه آذربایجان´ین جانین یوخ، بوتون انسانلیغی دوستاغا آلیب‌لار؛ آنجاق دوستوم! دؤز گؤره‌ک بونلار پیچاغی سوموک‌دن سونرا هارایا دایاندیراجاقلار و یاتمیش آسلانی، آذربایجان´ی نئجه اویاندیراجاقلار!

بؤیوک آللاه´ین آمانیندا، دوعالاریندا اونوتما منی!

16 رجب‌المرجب 1426

قوم´ون عئلميیه حؤوزه‌سی

کیچیک قارداشین؛ فتح‌الله ذوقی





حجت الاسلام عظيمي در هنگام آزادي از زندان تبريز: حجت شرعي براي مبارزه با سلاح ندارم

حجت الاسلام عظيمي ساعت 17 روز دوشنبه مورخه 22/7/84 از زندان تبريز با قرار وثيقه 20 ميليوني آزاد شد. جمعي از فعالان حركت ملي آذربايجان از جمله علي حامد ايمان، حسن ارك، حسين حسني، جمشيد نيازي، احمد ياري، حسن احساني،محرم خوشنام و تني چند از جوانان علاقمند حركت ملي آذربايجان در مراسم استقبال از حجت الاسلام عظيمي قديم شركت داشتند.

آقاي عظيمي در گفتگوي كوتاهي با سايت شمس در مقابل زندان تبريز گفت: آزادي ما آن روزي است كه به آزادي كامل برسيم و ملت ما از دست شوونيزم فارس نجات پيدا كند و خاكهاي اشغالي خود را از دست دشمنان دين و ملت بگيريم. ملت بزرگ به معناي امت بزرگ است كه بايد دلها را به هم نزديك كند و اين به دست نمي آيد بجز آنكه يا از جانمان بگذريم يا از مال و منال و يا از آبرويمان. من از هر سه مايه گذاشته ام. من خودم را زنداني آزاد شده نمي دانم بلكه خود را اسيري مي دانم كه در وقت مبارزه حق سلاح نداشتم و حجت شرعي نيز براي سلاح ندارم لذا در دست دشمن بودم و امروز طعم آزادي را مي چشم و از دوستاني كه به اينجا آمده اند تشكر مي كنم.

از سایت شمس نیوز




خلاصه ای از زندگینانه ی حجت الاسلام عبدالعزيز عظيمي

حجت الاسلام عبدالعزيزعظيمي قديم فرزند خان‌اوغلان در سال 1352 ه.ش در منطقه ورزقان آذربايجان(ش) و در روستاي گلين بي(گل عنبر؟!) به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را در همين روستا و روستا‌هاي همسايه به پايان رسانده و در سال 1370 تحصيل ديني را در حوزه علميه تبريز آغاز كرد.

او بعد از 6 سال تحصيل در تبريز و با به پايان رساندن دوره‌هاي «مقدمات» و «سطح يك» در سال 1376 به شهر قم مهاجرت نمودند و در آنجا با ادامه تحصيل مي‌پردازد. در همين شهر است كه عظيمي قديم ظلمها و تبعيضات قومي را كه در حق مردم آذربايجان روا داشته مي‌شود با چشم خود مي بيند. وي بر عكس اكثريت قاطع همزبانان و همولايتي‌هاي خود در شهر قم، به فرزندان خود زبان مادريشان را ياد داده و با آنها به زبان شيرين تركي سخن مي‌گويد.

اين روحاني هويت طلب آذربايجاني بعد از چند سال تحصيل در قم، به منظور تبليغ دين و خدمت به ملت خود با عنوان «روحاني مستقر» توسط سازمان تبليغات اسلامي» به اردبيل فرستاده مي‌شود. وي در اردبيل ضمن آشنايي با نشريات هويت‌طلب «نويد آذربايجان» و «شمس تبريز» خود به نوشتن مقاله مي‌پردازد و مقالاتي با عناوين « فارسي زدگي مقدمه غرب زدگي»، « چه مي‌گويند اين بچه‌هاي من؟»، « اتحاد ما با اسلام است يا زبان فارسي؟!» و .... به رشته تحرير در مي‌آورد. بعد از انتشار نخستين مقاله، وي چندين بار تهديد به اخراج از «سازمان تبليغات اسلامي» مي‌شود. عظيمي قديم عليرغم اينكه حقوق و مستمري او قطع گرديده به فعاليت هاي ديني و ملي خود ادامه مي‌دهد.

اين روحاني جوان بعد از جريان تحصن در مسجد سرچشمه (قره‌باغ) اردبيل در سال گذشته در اعتراض به ورود هئيت رسمي كشور اشغالگر ارمنستان به اين شهر زنداني شده و در دادگاه ويژه روحانيت محاكمه مي گردد و به مدت از سكوت و تبليغ ديني در 4 استان آذربايجان (آذربايجان. ش، آذربايجان .غ، اردبيل و زنجان) محروم مي‌شود اين حكم ممنوعيت به صورت شفاهي به وي ابلاغ گرديده و او دوباره مجبور به بازگشت به قم مي‌شود.

عظيمي قديم از نشريات «آراز»، «وراوي»،«ارمغان آذربايجان» و نشريات دانشجوئي و هم چنين سايتهاي اينترنتي، آزاد تريبون، دورنا، شمس نيوز و ... استفاده كرده مقالات خود را در آنها منتشر مي كند و پس از مهاجرت به قم بارها با تلويزيون ماهواره‌اي «آنا يوردو» دكتر عليرضا نظمي افشار كه تا تابستان اخير پخش مي‌گرديد مصاحبه كرده و فرياد مظلوميت آذربايجان و ترك‌هاي ايران به گوش جهانيان رسانيد.

اين روحاني عدالتخواه ترك، بعد از تبعيد به قم بدون اينكه سكوت پيشه نمايد به دروس حوزوي خود ادامه داده و با طللاب آذربايجاني حوزه علميه قم خصوصا با دوستان قديمي‌اش در رابطه با حقوق آذربايجان به مباحثه مي‌پردازد. وي بعدها در نشريه «رسول»، كه با همكاري دوستانش و نشريه داخلي حوزه به شمار مي رود مقالات خود را منتشر مي نمايد. اين روحاني روشنفكر در كنار فعاليت‌هاي اجتماعي و سياسي، از تربيت فرزندان خويش غافل نگشته به دختر كوچك چهار پنج ساله خود خواندن و نوشتن به زبان مادري و سپس دروس كلاس اول ابتدايي خصوصا قرآن و رياضيات را آموزش مي‌دهد.

حجت الاسلام عظيمي قديم در تابستان امسال، خانواده خود را براي ديدار بستگان و صله‌رحم به آذربايجان.ش مي‌برد. او در ايامي كه در تبريز به سر مي‌برد در 14 مرداد سالروز نهضت مشروطيت در سر قبر باقرخان سالار ملي براي خواندن فاتحه حاضر مي‌شود كه اين مراسم فاتحه خواني با يورش نيروهاي امنيتي به هم خورده و عظيمي قديم بار ديگر به حبس انداخته مي‌شود و از روزهاي اول اعتكاف دست به اعتصاب غذا مي‌زند. او از 14/5/85 با قرار بازداشت در «بند نظامي، زندان تبريز زنداني است. از آن روز نه تنها حجت الاسلام عظيمي، بلكه يك ملت در انتظار يك قاضي است.

فرازهايي از بيانات حجت الاسلام عبدالعزيز عظيمي قديم قبل از بازداشت
« شما ادعا مي‌كنيد كه ما را تربيت كرده‌ايد اما ما را براي نوكري و بردگي تربيت نكرده‌ايد. ما در اين كشور بزرگ شده‌ايم و لي نه براي نوكري. براي ما هم درس بردگي ياد داده‌ايد و هم درس شرف و آزادگي. ما درس شرف را آموخته‌ايم. برويد به هر كسي كه درس نوكري آموخته‌ايد آن فشارها را بياوريد...»

« ما از حاكميت نمي ترسيم. منافع ما ايجاب مي كند كه با حاكميت مدارا كنيم. چرا كه چنان حكومتي را سراغ نداريم كه بيايد و از اين حاكميت براي ما بهتر باشد. قبل از اين حكومتي را ديده‌ايم كه از اين نيز بدتر بوده‌است. اگر اين تلويزيونها در دست آن حكومت بود اين كارها را مي‌كرد. اين نيز حكومت اسلامي است كه اين كارها را با ما مي‌كند. ديگر بعد از اين كدام ايدئولوژي و چه حكومتي خواهد آمد كه بهتر از اين برخورد نمايد. منافع خود ما ايجاب مي‌كند كه با حاكميت به شيوه مسالمت آميز رفتار كنيم.»

« بگذاريد، بتوانيم بر اين مملكت نام وطن بگذاريم. بگذاريد وقتي كه نام ايران به ميان مي‌آيد بر نفرتمان افزوده نشود. اين روزها مني كه زماني دم از ايران زده‌ام با شنيدن كلمه ايران مي‌دانم كه نقشه‌اي در سر داريد. سرودهاي ملي را ديگر من با علاقه گوش نمي كنم. گمان نكنيد كه وقتي اينها سرود «اي ايران اي مرز پر گهر» را پخش مي‌نمايند خوشمان نمي‌آيد. آنها با آن حرف‌ها نمي‌توانند ما را با خود همسفره كنند و ما با آنها همسفره نمي‌شويم. اينها سرود «ايران اي مرز پر گهر» را در راديو و تلويزيون پخش مي‌كنند كه هويت تركي مرا از بين ببرند. هويت كردي كرد، عربي عرب و بلوچي بلوچ را نابود كنند. اينها ايران به معناي جغرافيايي‌اش را قبول ندارند. ايراني را مترادف و در معناي فارسي تبليغ مي‌كنند. بايد گوش‌هاي خود را باز كرده و بشنوند كه «ايران، فارس نيست». ملت فارس از نصف جمعيت ايران هم كمتر است. ما اگر بخواهيم ملت‌هاي ايران را بشماريم ملت ترك از ملت فارس بيشتر است. ايران يك كشور كثيرالمله است. حكومت بايد اين كثرت را بپذيرد. نبايد اشتباه رژيم قبل را تكرار كند. اگر ما بخواهيم بر اساس نژادپرستي مملكت را حفظ و اداره كنيم از لحاظ شخصيت كمتر از آنان خواهيم بود. پهلوي‌ها مي‌گفتند: ما آريا مهر هستيم. يعني خورشيد نژاد آريا هستيم. امروز بعضي از افرادي كه در راس حكومت ما قرار دارند از سادات علوي هستند و اگر بگويند ما نژاد آريايي را خيلي دوست داريم نمي‌پذيرند. رئيس جمهور عرب است[بود]. آريايي نيست. بيايد و در كليبر بگويد: نژاد پاك آريايي. معناي اين سخن وي آنست كه نژادهاي به غير از آريايي ناپاك هستند. ننگ باد بر اين گفته. ننگ باد بر اينكه يك معمم بيايد و دعواي نژاد بكند و ننگ باد بر حاكميتي كه خود اينگونه دعواي نژاد به راه اندازد و وقتي كه يك ترك بخواهد بگويد من تركم، هويت خود را مي‌خواهم، زبانم را مي‌خواهم. به او انگ بزنند. اينگونه هم دروغگويي مي‌شود؟! اين حكومت ما از دروغگويي كمتر زيان نديده‌. حماس و حزب الله از نظر ما گروههايي مقاوم و حق طلب هستند و حمايت از آنها افتخار كشورماست. اما مي‌بينيد كه در دنيا چقدر دروغ و تهمت مي‌گويند:

اسراعيل را مظلوم قلمداد مي‌كنند و فلسطين و حزب الله را تروريست. اينان از آنها ياد گرفته اند كه با ما اينگونه برخورد مي‌كنند حماس از حقش دفاع مي كند و تروريست خوانده مي شود...