سخنرانی حجت الاسلام عظیمی قدیم در مراسم بزرگداشت 91 سالگرد شهادت سردار ملیاگر هشتاد سال هم محبوسم كنید نمی توانید مرا از راه مقدسی كه در پیش گرفتهام بازدارید
بسم الله الرحمن الرحیم
سوروشدوم وطنین سؤیلهدی زنجیر
سوردوم میلیتین سؤیلهدی زنجیر
سوردوم آنا دیلین سؤیلهدی زنجیر
دئمك اسیر میللتین هر شئیی زنجیردیر، زنجیر، گئنه ده زنجیر
همانطوری كه میبینید صدای بلندگوهای صحنهای حرم را تا حد امكان بلند كردهاند تا صدای آزادیخواهی ما را تحت الشعاع قرار دهند برادران میبینید كه اینها از مذهب چه سوء استفادههایی میكنند اینها باید بدانند مذهب هدف است و یا راهی به سوی هدف غایی و آن هم سیر الی الله، سعادت دنیا و آخرت. نه وسیلهای برای خواستههای شیطانی كه همانا بایكوت كردن صدای عدالتخواهانة ما! این كار نهایت ظلم به مذهب است كه ظاهرا برای اینها مهم نیست.
ملت ما باید به خودش متكی باشد اتكاء بعضی از فعالان به كشور آمریكا و امید آزادیبخشی از آن كشور انتظار عبث و بیهودهای است چرا كه اولا مشخص نیست آمریكا به این كشور میآید یا نه و ثانیا طمع آمریكا از اینان اگر بیشتر نباشد كمتر نیست و هر كسی كه انتظار فرج از كشور بیگانه میكشد قطعا در آرزوی خود خواهد پوسید.
آمریكا اگر حق ملتی را میداد حق تركمنهای عراق را میداد اگر میبینید كه كردهای عراق امروز حقوق تقریبا مساوی با اعراب این كشور دارند قبل از آمریكا به این حقوق رسیده بودند و فردای حضور آمریكا نزاعهای ایدئولوژیك مجالی به مطالبات ملی نخواهد داد و فعالان و سایر مردم در گروهبندیهای ایدئولوژیك هضم خواهند شد. ملت ما بدون هرگونه چشمداشت و وابستگی خود قادر است حقوق پایمال شدة خود را از نژادپرستان بازستاند
و اگر از دوستانی كه در داخل خارج در مورد اینجانب فعالیت كرده و پروندة این جانب را به نهادهای بینالمللی رساندهاند نهایت امتنان را دارم اما ما آن روز خوشحالتریم كه با دوستان همفكرمان دست در دست هم در داخل كشور بدون توجه به فشارهای اطلاعاتی و انتظاماتی قدم به قدم به سوی آزادی رفته باشیم.
(با اشاره به اظهارات هاشمی رفسنجانی مبنی بر ادامه سیاستهای فرهنگی رژیم سابق در قبال اقوام ایرانی كه همان روز در سمینار بزرگداشت ابوالفتوح رازی
روزگاری حاكمان این كشور میخواستند با نژادپرستی مملكت اداره كنند و مرام خویش را با صداقت به مردم میگفتند اما اینها نان و نمك اسلام و امت اسلامی را میخورند و بیشتر از آنها به شئونیزم فارس تكیه میكنند اینها خیال میكنند میشود یك مملكت را با شئونیزم فارس ، یكدست و یكصدا و بالاخره بدون دردسر بر آن كشور حكومت كرد و یا خیال میكنند عدهای را با شعارها و مظاهر اسلامی و عدهای دیگر را با ایدههای ناسیونالیستی تحت حكومت راضی نگه خواهند داشت. ابتدا باید بدانند كه این دو ایدئولوژی (اسلام و شئونیزفارس) با همدیگر در تضاد هستند و ثانیا مگر از روی جنازة ما فرزندان آذربایجان بگذرند كه نیات شئونیستی خود را در وطن ما پیاده كنند.
ملت ما در مقابل قضات فارسزبان نه ادعای خود را میتوانند ثابت كنند و نه توانایی دفاع از خود را دارند. ملت ما از تحصیل به نسبت به فارس زبانها عقب ماندهاند و تحصیلكردگان ما نیز توان ابراز استعدادهای نهفتة خود را ندارند چرا كه زبان فارسی برای این ملت یك زبان بیگانه است و آنان نیز نسبت زبان تركی خودشان بیگانهتر.
سیاستهای اینها ملت ما را از آذربایجان كوچانده و به كارهای حقارتآور در پایتخت و سایر شهرهای باصطلاح فارسنشین سوق داد. اما امروز باید بدانند كه ملت ما همانهایی كه در همان شغلهای حقارتآور مشغولند برای خود آقا و ارباب هستند دیگر شهر قم یك شهر فارسزبان نیست؛ قم هم جزئی از آذربایجان ماست. ظاهرا از ازدیاد ملت ترك در پایتخت نگران شدهاند بگذار نگران باشند و از این نگرانی دق كنند. آیا اینها خیال میكنند با امكاناتی كه متعلق به ملت ترك و سایر ملل كشور كثیر الملة ایران است میتوانند همان ملل را به ذلت بكشانند. آیا اینها میخواهند آذربایجان دوره مشروطیت را كه یك آذربایجان سرافراز بود پس از یك قرن به ذلت بكشانند؟! مگر ما مردهایم كه بگذاریم ملت بزرگ آذربایجان به ذلت كشیده شود؟ هیهات منا الذله!
ما در مجاورت كشورمان چندین همسایه مسلمان داریم كه جمهوری آذربایجان هم مسلمان است و هم دارای مذهب تشیع و تنها یك كشور كافر و آن هم محارب در مجاورت ما وجود دارد. سیاست كشور ما در مورد این دو كشور و مردم این دو كشور دور از تعلیمات و ارزشهای اسلامی است. با كشور محارب برادر شدهاند و با كشور مسلمان شیعهمذهب به جرم تركبودنشان دشمنی میكنند. شاید خیلیها خیال كنند اینها بهخاطر اعمال دولتهای این دو كشور است؛ اما دوستان همة این حرفها بهانه است. این سیاستهای نجس در قبال مردم این دو كشور است نه دولتهایشان. مردم ارمنستان هیچ مزیتی بهجز آریایی بودن و ملت آذربایجان هیچ جرمی جز ترك بودن ندارند تا دیروز ما را متهم میكردند كه حمایت از قاراباغ ، حمایت از دولت باكو و بیگانهگرایی است اما اكنون خودشان با دولت باكو بدهبستانهای سیاسی و اطلاعاتی دارند. در حالی كه صدای اپوزیسیونهای داخلی مخالف دولت باكو در دنیا پیچیده اینها این اعتراضات و تحولات سیاسی را بهشدت بایكوت خبری كرده و از دولت باكو حمایت میكنند. ما كدامین حرف و ادعای اینان را باور كنیم؟ (خنده حضار)
فكر نكنند كه ما از حمایتهای سیاسی و اقتصادی اینها به نفع كشور غاصب ارمنستان بیخبریم آری خوب میدانیم كه از پتروشیمی تبریز بهسوی كشور محارب لولههای گاز كشیده میشود آنهم بهصورت سه شیفتی و شرمآورتر از آن اینكه ذخایر ملت ایران را با هزینه همان ملت به یك كشور محارب میدهند و باز شرمآور است كه این ذخیرة زیرزمینی امت اسلامی در شهرهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت كه چهارده سال است كه یك و نیم میلیون نفر از ملت مسلمان آنها از آن شهرها یعنی شهرهای قاراباغ بیرون ریخته شده و در سایر شهرهای آذربایجان آوارهاند. آیا شهرهایی كه چهارده سال است كه دیگر بانگ الله اكبر از منارههای مساجد آنها شنیده نمیشود و جولانگه دشمنان اسلام شده است و خانههای مسلمانان مسكن ارامنه متجاوز شده است از نعمت گاز ملل ایران بهرهمند خواهند شد. بهتر است در كنار لولههای گازكشی لولههای خونكشی نیز به ارمنستان بكشند و خون ما را نیز به این خون آشامان ضد اسلام و ضدترك اتحاف كنند. چرا كه ما تمام توان خود را بهكار خواهیم برد تا این سیاستهای نژادپرستانه را ابتر بگذاریم. [شعار پرشور حضار: یاشاسین آذربایجان / محو اولسون ارمنستان] نكند به فكر پناهگاهی برای فردای خود هستید. اولا بدانید كه شما تا زمانی برای ارمنستان ارزش دارید كه حاكم بر كشور ایران باشید و الا ارزشی برای كوچاریان نخواهید داشت. و اگر حمایتهای شما از ارمنستان قطع و اندكی سر شما به مشكلات دیگری مشغول شود ما ملت آذربایجان خود به حساب ارمنستان خواهیم رسید.
آری، هشتاد روز مرا به جرم آزادیخواهی و عدالتخواهی در زندان نگه داشتید مطمئن باشید هشتاد روز سهل است اگر هشتاد سال هم محبوسم كنید نمیتوانید مرا از راه مقدسی كه در پیش گرفتهام بازدارید و شما چارهای جز دستبرداشتن از فارسگستری مخرب و نژادپرستی و آپارتاید آریایی و احقاق حقوق اقلیتهای ملی خاصه تركهای ایران ندارید.
ما نیز مانند حجت الاسلام عظیمی می اندیشیم پس ما را نیز زندانی كنید.
نكاتی چند در این باره:
1:حجت الاسلام عظیمی با قرار گرفتن در نوك پیكان حركت ملی آذربایجان جانفشانیها و فداكاریهای تاریخی و ماندگار شیخ محمد خیابانی را در ذهن تداعی می كند. نزدیك به دو ماه از بازداشت موقت حجت الاسلام عظیمی در زندان می گذرد اینگونه بازداشتها را جز با نام زندانی اندیشه و در ردیف زندانیان سیاسی نمی توان قرار داد.
2:اینگونه اقدامات فضای داخلی كشور را با بحران مواجه می سازد به گونه ای كه یك شهروند عادی وقتی می بیند كه روحانی متدین و مورد تائید نظام مقدس را به جرم هویت خواهی و داشتن اندیشه پلورالیستی و تكثرگرایی در چارچوب نظام و قانون اساسی در گوشه زندان جای گرفته ناخواسته هراس و خوف شهروندان را نیز در برمی گیرد و فضای بسته و خفقان در ذهن شهروندان نقش می بندد و در عین حال همین شهروند واژه ها و شعارهای پوپولیستی و عوام پسندانه انتخاباتی از جمله كابینه هفتاد میلیونی، عدالت گستری و مهرورزی به بندگان خدا را در ذهن خود مرور می كند ولی نتیجه در خور نمی گیرد.
3:ادغام این گونه تناقض و پارادوكس ها یعنی تركیب عدالت گستری و مهرورزی به بندگان خدا با زندانی نمودن یك روحانی وارسته متناقض تر از آن است كه آن را نتوان تبعیض نامید. با این اقدامات تامین امنیت و آسایش روحی روانی شهروندان به عنوان یكی از وظایف قانونی دولت نیز زیر سئوال می رود.
4:نكته دیگراینكه امروزه عظیمی روحانی وارسته در نزد وجدان خود آسوده و راحت است زیرا جرمی مرتكب نشده است و همچنین نزد وجدان عمومی و در ذهن و افكار عمومی مردم آذربایجان از هرگونه اتهامات و انگ های سیاسی از قبیل تجزیه طلبی و پان تركیسم ، تشویش اذهان عمومی و هر گونه اتهام سیاسی و جرم... مبری و پاك می باشد.
5:در چنین اوضاع و احوال كه كشور عزیزمان زیر فشار بین المللی به سركردگی امپریالیسم جهانی قرار گرفته بازداشت و زندانی نمودن یك روحانی متدین شیعی را نیز جز تخریب اتحاد ملی و تخریب وجهه كشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی نمی توان انگاشت، به عبارتی دیگر در چنین موقعیت حساس بین المللی اینگونه اقدامات تیشه به ریشه اتحاد ملی زدن می باشد.
6-نتیجه :حال اگر زندانی نمودن این روحانی پاكدامن در چنین موقع حساس ذره ای به منافع ملی و وحدت ملی مدد برساند پس ما مردم آذربایجان را نیز زندانی كنید زیرا هر آن آماده فداكاری در راه تامین منافع و وحدت ملی هستیم، و یا اگر نحوه اندیشیدن و تفكرات عظیمی در راستای احقاق حقه قانونی تركهای ایران جرم است ما نیز همانند عظیمی می اندیشیم پس ما را نیز زندانی كنید.
و هو العزیز!