ebdüleziz ezimi qedim

Thursday, December 03, 2009

فرازهایی از بیانات حجت الاسلام عبدالعزیز عظیمی قدیم قبل از بازداشت

« شما ادعا می‌كنید كه ما را تربیت كرده‌اید اما ما را برای نوكری و بردگی تربیت نكرده‌اید. ما در این كشور بزرگ شده‌ایم و لی نه برای نوكری. برای ما هم درس بردگی یاد داده‌اید و هم درس شرف و آزادگی. ما درس شرف را آموخته‌ایم. بروید به هر كسی كه درس نوكری آموخته‌اید آن فشارها را بیاورید...»

« ما از حاكمیت نمی ترسیم. منافع ما ایجاب می كند كه با حاكمیت مدارا كنیم. چرا كه چنان حكومتی را سراغ نداریم كه بیاید و از این حاكمیت برای ما بهتر باشد. قبل از این حكومتی را دیده‌ایم كه از این نیز بدتر بوده‌است. اگر این تلویزیونها در دست آن حكومت بود این كارها را می‌كرد. این نیز حكومت اسلامی است كه این كارها را با ما می‌كند. دیگر بعد از این كدام ایدئولوژی و چه حكومتی خواهد آمد كه بهتر از این برخورد نماید. منافع خود ما ایجاب می‌كند كه با حاكمیت به شیوه مسالمت آمیز رفتار كنیم.»

« بگذارید، بتوانیم بر این مملكت نام وطن بگذاریم. بگذارید وقتی كه نام ایران به میان می‌آید بر نفرتمان افزوده نشود. این روزها منی كه زمانی دم از ایران زده‌ام با شنیدن كلمه ایران می‌دانم كه نقشه‌ای در سر دارید. سرودهای ملی را دیگر من با علاقه گوش نمی كنم. گمان نكنید كه وقتی اینها سرود «ای ایران ای مرز پر گهر» را پخش می‌نمایند خوشمان نمی‌آید. آنها با آن حرف‌ها نمی‌توانند ما را با خود همسفره كنند و ما با آنها همسفره نمی‌شویم. اینها سرود «ایران ای مرز پر گهر» را در رادیو و تلویزیون پخش می‌كنند كه هویت تركی مرا از بین ببرند. هویت كردی كرد، عربی عرب و بلوچی بلوچ را نابود كنند. اینها ایران به معنای جغرافیایی‌اش را قبول ندارند. ایرانی را مترادف و در معنای فارسی تبلیغ می‌كنند. باید گوش‌های خود را باز كرده و بشنوند كه «ایران، فارس نیست». ملت فارس از نصف جمعیت ایران هم كمتر است. ما اگر بخواهیم ملت‌های ایران را بشماریم ملت ترك از ملت فارس بیشتر است. ایران یك كشور كثیرالمله است. حكومت باید این كثرت را بپذیرد. نباید اشتباه رژیم قبل را تكرار كند. اگر ما بخواهیم بر اساس نژادپرستی مملكت را حفظ و اداره كنیم از لحاظ شخصیت كمتر از آنان خواهیم بود. پهلوی‌ها می‌گفتند: ما آریا مهر هستیم. یعنی خورشید نژاد آریا هستیم. امروز بعضی از افرادی كه در راس حكومت ما قرار دارند از سادات علوی هستند و اگر بگویند ما نژاد آریایی را خیلی دوست داریم نمی‌پذیرند. رئیس جمهور عرب است[بود]. آریایی نیست. بیاید و در كلیبر بگوید: نژاد پاك آریایی. معنای این سخن وی آنست كه نژادهای به غیر از آریایی ناپاك هستند. ننگ باد بر این گفته. ننگ باد بر اینكه یك معمم بیاید و دعوای نژاد بكند و ننگ باد بر حاكمیتی كه خود اینگونه دعوای نژاد به راه اندازد و وقتی كه یك ترك بخواهد بگوید من تركم، هویت خود را می‌خواهم، زبانم را می‌خواهم. به او انگ بزنند. اینگونه هم دروغگویی می‌شود؟! این حكومت ما از دروغگویی كمتر زیان ندیده‌. حماس و حزب الله از نظر ما گروههایی مقاوم و حق طلب هستند و حمایت از آنها افتخار كشورماست. اما می‌بینید كه در دنیا چقدر دروغ و تهمت می‌گویند:

اسرائیل را مظلوم قلمداد می‌كنند و فلسطین و حزب الله را تروریست. اینان از آنها یاد گرفته اند كه با ما اینگونه برخورد می‌كنند حماس از حقش دفاع می كند و تروریست خوانده می شود...

خلاصه ای از زندگینانه ی حجت الاسلام عبدالعزیز عظیمی

حجت الاسلام عبدالعزیزعظیمی قدیم فرزند خان‌اوغلان در سال 1352 ه.ش در منطقه ورزقان آذربایجان(ش) و در روستای گلین بی(گل عنبر؟!) به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همین روستا و روستا‌های همسایه به پایان رسانده و در سال 1370 تحصیل دینی را در حوزه علمیه تبریز آغاز كرد.

او بعد از 6 سال تحصیل در تبریز و با به پایان رساندن دوره‌های «مقدمات» و «سطح یك» در سال 1376 به شهر قم مهاجرت نمودند و در آنجا با ادامه تحصیل می‌پردازد. در همین شهر است كه عظیمی قدیم ظلمها و تبعیضات قومی را كه در حق مردم آذربایجان روا داشته می‌شود با چشم خود می بیند. وی بر عكس اكثریت قاطع همزبانان و همولایتی‌های خود در شهر قم، به فرزندان خود زبان مادریشان را یاد داده و با آنها به زبان شیرین تركی سخن می‌گوید.

این روحانی هویت طلب آذربایجانی بعد از چند سال تحصیل در قم، به منظور تبلیغ دین و خدمت به ملت خود با عنوان «روحانی مستقر» توسط سازمان تبلیغات اسلامی» به اردبیل فرستاده می‌شود. وی در اردبیل ضمن آشنایی با نشریات هویت‌طلب «نوید آذربایجان» و «شمس تبریز» خود به نوشتن مقاله می‌پردازد و مقالاتی با عناوین « فارسی زدگی مقدمه غرب زدگی»، « چه می‌گویند این بچه‌های من؟»، « اتحاد ما با اسلام است یا زبان فارسی؟!» و .... به رشته تحریر در می‌آورد. بعد از انتشار نخستین مقاله، وی چندین بار تهدید به اخراج از «سازمان تبلیغات اسلامی» می‌شود. عظیمی قدیم علیرغم اینكه حقوق و مستمری او قطع گردیده به فعالیت های دینی و ملی خود ادامه می‌دهد.

این روحانی جوان بعد از جریان تحصن در مسجد سرچشمه (قره‌باغ) اردبیل در سال گذشته در اعتراض به ورود هئیت رسمی كشور اشغالگر ارمنستان به این شهر زندانی شده و در دادگاه ویژه روحانیت محاكمه می گردد و به مدت از سكوت و تبلیغ دینی در 4 استان آذربایجان (آذربایجان. ش، آذربایجان .غ، اردبیل و زنجان) محروم می‌شود این حكم ممنوعیت به صورت شفاهی به وی ابلاغ گردیده و او دوباره مجبور به بازگشت به قم می‌شود.

عظیمی قدیم از نشریات «آراز»، «وراوی»،«ارمغان آذربایجان» و نشریات دانشجوئی و هم چنین سایتهای اینترنتی، آزاد تریبون، دورنا، شمس نیوز و ... استفاده كرده مقالات خود را در آنها منتشر می كند و پس از مهاجرت به قم بارها با تلویزیون ماهواره‌ای «آنا یوردو» دكتر علیرضا نظمی افشار كه تا تابستان اخیر پخش می‌گردید مصاحبه كرده و فریاد مظلومیت آذربایجان و ترك‌های ایران به گوش جهانیان رسانید.

این روحانی عدالتخواه ترك، بعد از تبعید به قم بدون اینكه سكوت پیشه نماید به دروس حوزوی خود ادامه داده و با طللاب آذربایجانی حوزه علمیه قم خصوصا با دوستان قدیمی‌اش در رابطه با حقوق آذربایجان به مباحثه می‌پردازد. وی بعدها در نشریه «رسول»، كه با همكاری دوستانش و نشریه داخلی حوزه به شمار می رود مقالات خود را منتشر می نماید. این روحانی روشنفكر در كنار فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، از تربیت فرزندان خویش غافل نگشته به دختر كوچك چهار پنج ساله خود خواندن و نوشتن به زبان مادری و سپس دروس كلاس اول ابتدایی خصوصا قرآن و ریاضیات را آموزش می‌دهد.

حجت الاسلام عظیمی قدیم در تابستان امسال، خانواده خود را برای دیدار بستگان و صله‌رحم به آذربایجان.ش می‌برد. او در ایامی كه در تبریز به سر می‌برد در 14 مرداد سالروز نهضت مشروطیت در سر قبر باقرخان سالار ملی برای خواندن فاتحه حاضر می‌شود كه این مراسم فاتحه خوانی با یورش نیروهای امنیتی به هم خورده و عظیمی قدیم بار دیگر به حبس انداخته می‌شود و از روزهای اول اعتكاف دست به اعتصاب غذا می‌زند. او از 14/5/85 با قرار بازداشت در «بند نظامی، زندان تبریز زندانی است. از آن روز نه تنها حجت الاسلام عظیمی، بلكه یك ملت در انتظار یك قاضی است.

حجت الاسلام عظیمی در هنگام آزادی از زندان تبریز: حجت شرعی برای مبارزه با سلاح ندارم

حجت الاسلام عظیمی ساعت 17 روز دوشنبه مورخه 22/7/84 از زندان تبریز با قرار وثیقه 20 میلیونی آزاد شد. جمعی از فعالان حركت ملی آذربایجان از جمله علی حامد ایمان، حسن ارك، حسین حسنی، جمشید نیازی، احمد یاری، حسن احسانی،محرم خوشنام و تنی چند از جوانان علاقمند حركت ملی آذربایجان در مراسم استقبال از حجت الاسلام عظیمی قدیم شركت داشتند.

آقای عظیمی در گفتگوی كوتاهی با سایت شمس در مقابل زندان تبریز گفت: آزادی ما آن روزی است كه به آزادی كامل برسیم و ملت ما از دست شوونیزم فارس نجات پیدا كند و خاكهای اشغالی خود را از دست دشمنان دین و ملت بگیریم. ملت بزرگ به معنای امت بزرگ است كه باید دلها را به هم نزدیك كند و این به دست نمی آید بجز آنكه یا از جانمان بگذریم یا از مال و منال و یا از آبرویمان. من از هر سه مایه گذاشته ام. من خودم را زندانی آزاد شده نمی دانم بلكه خود را اسیری می دانم كه در وقت مبارزه حق سلاح نداشتم و حجت شرعی نیز برای سلاح ندارم لذا در دست دشمن بودم و امروز طعم آزادی را می چشم و از دوستانی كه به اینجا آمده اند تشكر می كنم.

عزیز دوستوم؛ حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالعزیز عظیمی قدیم جنابلاری (زید عزّه)

سلام علیکم!

«رجب» آیی گیرمه‌میشدن، شانلی مشروطییتین فرمانی صادر اولان گونون ایل‌دؤنومونده زیندانا آپاریلدینּ ایندی ایسه آی یاریدان اؤتوب سن هله بوراخیلماییبسان. آی یاریدان اؤتوب و ائعتیکافین ایلک گونوندن باشلانان ائعتیصابینی هله سیندیرماییبسان، بیلیره‌م بو رحمت آییندا دوستاغین یالقیزلیغیندا اوره‌یین تانری یوواسی‌دیر و سن اونونلا قونوشورسان. بیلیره‌م آج‌سان! گؤزلرین قارالیر، سوسوزسان باشین گیجه‌لیر، بیلیره‌م یوخوسوزسان حؤوصله‌ن داغیلیر، دئییرلر آج آدامین یوخوسو دا گلمز!

دوستوم! بونلاری چوخ ایسلام´ا قیسناما! بونلار ایسلام´ی ایسته‌دیکلری کیمی دوشونورلر؛ آنا یاسانی یازیب یادیرغالادیقلاری کیمی. بونلاری چوخ یازدیقلاری اون‌بئشینجی اصل´ه ‌ده قیسناما یاسا نه یاراسا نه! یاراسا تکجه یاساقلیق یارادا بیله‌ر، بونلار سنین سؤزلرینه قولاغ آساسی دئییل‌لر نئجه کی اؤز سؤزلرینین اوستونده‌ دوراسی.

عزیز دوستوم عبدالعزیز! حاق سؤزلرینی سؤیله‌م‌کده کیمسه‌دن قورخماییرسان نئیه کی بیلیرسن، سنین تانرین «عزیز»دیر ایسه ـ کی عزیزدیر «وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ» (آل عمران / 4) - قویایماز سنی ذلیل اولاسان. بونلار سئومه‌دیکلری سنین حاق سؤزلرینی و دوز ایشلرینی سوچ سانیب و اؤزلرینه یاراشیقلی دامغالارلا سنی دوستاغا سالیب‌لار. سوچسوز یوسیف´ی زینداندان قورتاران آللاه سنی یاددان چیخارماز و عیصمت کؤینه‌یینین گئری‌دن جیریلماسیلا سنی تبرئه ائدیب، اؤز الییله سنی بو سیخینتی‌دان قورتارار و اونلارین سوچلولوقلارین بویونلارینا قویار و سنین اؤجونو آلار.

عظیمی ب‌ی! بونلار تحکكوم‌لارییلا سنی محکمه‌یه آپاراجاقلار و قاراقان دامان قلم‌لرینین اوجویلا آذربایجان´ین آجینمیش یارالارینین باشینی آچیب داها آجیشدیراجاقلار و بیر داها اسگیک حؤکم‌لریله سنین باشینی داها اوجالداجاقلار و آبیرلارینی آپارماقدان ساوای هئچ نه یاپانمایاجاقلار! اوندادیر کی آذربایجان خالقی‌نین ساوالان کیمی اوجالمیش باشیندان اوره‌یینین قاینار غضبی جوشاجاق و وولکان کیمی باش آچیب اونلاری یاندیراجاق!

دوستاقلی دوستوم! بونلار سنین دوستاقدا اولماغیندان دا قورخودادیلار نئیه کی بونلار یالنیز بیر شیری یوخ، بیر کیشینی یوخ، کی بیر اوره‌یی حق ‌سئوه‌ر و دیلی حق سؤیلر روحانینی دوستاغا سالیب‌لار و اونون آزاد اولوب اولماماسیندا دا قالیب‌لار؛ نئیه کی اؤزگور ایگید دوستاقدا دا کیمسه‌یه قوللوق ائتم‌ز و هئچ بیر اسگییه اییلمز. بو دورومدا دوزونه باخساق اونلار سنین اسیریندیلر. بو فرقله کی سنین اسیرلرین توخدولار آما سن آج! دئمک بو دا «اسلام ناب محمدی»‌نین گؤزه‌ل حؤکم‌لریندن بیریسی‌دیر کی کئچیریلیر! بئله‌لیکله بللی‌دیر کی اوزو قارالیق کیمه قالاجاقدیر. بلی، بللی‌دیر! بونلار تکجه آذربایجان´ین جانین یوخ، بوتون انسانلیغی دوستاغا آلیب‌لار؛ آنجاق دوستوم! دؤز گؤره‌ک بونلار پیچاغی سوموک‌دن سونرا هارایا دایاندیراجاقلار و یاتمیش آسلانی، آذربایجان´ی نئجه اویاندیراجاقلار!

بؤیوک آللاه´ین آمانیندا، دوعالاریندا اونوتما منی!
قوم´ون عئلمییه حؤوزه‌سی

کیچیک قارداشین؛ فتح‌الله ذوقی

سخنرانی حجت الاسلام عظیمی قدیم در مراسم بزرگداشت 91 سالگرد شهادت سردار ملی

اگر هشتاد سال هم محبوسم كنید نمی ‌توانید مرا از راه مقدسی كه در پیش گرفته‌ام بازدارید



بسم الله الرحمن الرحیم

سوروشدوم وطنین سؤیله‌دی زنجیر
سوردوم میلیتین سؤیله‌دی زنجیر
سوردوم آنا دیلین سؤیله‌دی زنجیر
دئمك اسیر میللتین هر شئیی زنجیردیر، زنجیر، گئنه ‌ده زنجیر



همانطوری كه می‌بینید صدای بلندگوهای صحن‌های حرم را تا حد امكان بلند كرده‌اند تا صدای آزادیخواهی ما را تحت الشعاع قرار دهند برادران می‌بینید كه اینها از مذهب چه سوء استفاده‌هایی می‌كنند اینها باید بدانند مذهب هدف است و یا راهی به سوی هدف غایی و آن هم سیر الی الله، سعادت دنیا و آخرت. نه وسیله‌ای برای خواسته‌های شیطانی كه همانا بایكوت كردن صدای عدالتخواهانة ما! این كار نهایت ظلم به مذهب است كه ظاهرا برای اینها مهم نیست.

ملت ما باید به خودش متكی باشد اتكاء بعضی از فعالان به كشور آمریكا و امید آزادی‌بخشی از آن كشور انتظار عبث و بی‌هوده‌ای است چرا كه اولا مشخص نیست آمریكا به این كشور می‌آید یا نه و ثانیا طمع آمریكا از اینان اگر بیشتر نباشد كمتر نیست و هر كسی كه انتظار فرج از كشور بیگانه می‌كشد قطعا در آرزوی خود خواهد پوسید.

آمریكا اگر حق ملتی را می‌داد حق تركمن‌های عراق را می‌داد اگر می‌بینید كه كردهای عراق امروز حقوق تقریبا مساوی با اعراب این كشور دارند قبل از آمریكا به این حقوق رسیده بودند و فردای حضور آمریكا نزاع‌های ایدئولوژیك مجالی به مطالبات ملی نخواهد داد و فعالان و سایر مردم در گروه‌بندی‌های ایدئولوژیك هضم خواهند شد. ملت ما بدون هرگونه چشمداشت و وابستگی خود قادر است حقوق پایمال شدة خود را از نژادپرستان بازستاند

و اگر از دوستانی كه در داخل خارج در مورد اینجانب فعالیت كرده و پروندة این جانب را به نهاد‌های بین‌المللی رسانده‌اند نهایت امتنان را دارم اما ما آن روز خوشحالتریم كه با دوستان همفكرمان دست در دست هم در داخل كشور بدون توجه به فشارهای اطلاعاتی و انتظاماتی قدم به قدم به سوی آزادی رفته باشیم.

(با اشاره به اظهارات هاشمی رفسنجانی مبنی بر ادامه سیاست‌های فرهنگی رژیم سابق در قبال اقوام ایرانی كه همان روز در سمینار بزرگداشت ابوالفتوح رازی

روزگاری حاكمان این كشور می‌خواستند با نژادپرستی مملكت اداره كنند و مرام خویش را با صداقت به مردم می‌گفتند اما اینها نان و نمك اسلام و امت اسلامی را می‌خورند و بیشتر از آنها به شئونیزم فارس تكیه می‌كنند اینها خیال می‌كنند می‌شود یك مملكت را با شئونیزم فارس ، یكدست و یك‌صدا و بالاخره بدون دردسر بر آن كشور حكومت كرد و یا خیال می‌كنند عده‌ای را با شعارها و مظاهر اسلامی و عده‌ای دیگر را با ایده‌های ناسیونالیستی تحت حكومت راضی نگه خواهند داشت. ابتدا باید بدانند كه این دو ایدئولوژی (اسلام و شئونیزفارس) با همدیگر در تضاد هستند و ثانیا مگر از روی جنازة ما فرزندان آذربایجان بگذرند كه نیات شئونیستی خود را در وطن ما پیاده كنند.

ملت ما در مقابل قضات فارس‌زبان نه ادعای خود را می‌توانند ثابت كنند و نه توانایی دفاع از خود را دارند. ملت ما از تحصیل به نسبت به فارس زبانها عقب مانده‌اند و تحصیل‌كردگان ما نیز توان ابراز استعدادهای نهفتة خود را ندارند چرا كه زبان فارسی برای این ملت یك زبان بیگانه است و آنان نیز نسبت زبان تركی خودشان بیگانه‌تر.

سیاست‌های اینها ملت ما را از آذربایجان كوچانده و به كارهای حقارت‌آور در پایتخت و سایر شهرهای باصطلاح فارس‌نشین سوق داد. اما امروز باید بدانند كه ملت ما همانهایی كه در همان شغل‌های حقارت‌آور مشغولند برای خود آقا و ارباب هستند دیگر شهر قم یك شهر فارس‌زبان نیست؛ قم هم جزئی از آذربایجان ماست. ظاهرا از ازدیاد ملت ترك در پایتخت نگران شده‌اند بگذار نگران باشند و از این نگرانی دق كنند. آیا اینها خیال می‌كنند با امكاناتی كه متعلق به ملت ترك و سایر ملل كشور كثیر الملة ایران است می‌توانند همان ملل را به ذلت بكشانند. آیا اینها می‌خواهند آذربایجان دوره مشروطیت را كه یك آذربایجان سرافراز بود پس از یك قرن به ذلت بكشانند؟! مگر ما مرده‌ایم كه بگذاریم ملت بزرگ آذربایجان به ذلت كشیده شود؟ هیهات منا الذله!

ما در مجاورت كشورمان چندین همسایه مسلمان داریم كه جمهوری آذربایجان هم مسلمان است و هم دارای مذهب تشیع و تنها یك كشور كافر و آن‌ هم محارب در مجاورت ما وجود دارد. سیاست كشور ما در مورد این دو كشور و مردم این دو كشور دور از تعلیمات و ارزشهای اسلامی است. با كشور محارب برادر شده‌اند و با كشور مسلمان شیعه‌مذهب به جرم ترك‌بودنشان دشمنی می‌كنند. شاید خیلی‌ها خیال كنند اینها به‌خاطر اعمال دولتهای این دو كشور است؛ اما دوستان همة این حرفها بهانه است. این سیاست‌های نجس در قبال مردم این دو كشور است نه دولتهایشان. مردم ارمنستان هیچ مزیتی به‌جز آریایی بودن و ملت آذربایجان هیچ جرمی جز ترك بودن ندارند تا دیروز ما را متهم می‌كردند كه حمایت از قاراباغ ، حمایت از دولت باكو و بیگانه‌گرایی است اما اكنون خودشان با دولت باكو بده‌بستان‌های سیاسی و اطلاعاتی دارند. در حالی كه صدای اپوزیسیون‌های داخلی مخالف دولت باكو در دنیا پیچیده اینها این اعتراضات و تحولات سیاسی را به‌شدت بایكوت خبری كرده و از دولت باكو حمایت می‌كنند. ما كدامین حرف و ادعای اینان را باور كنیم؟ (خنده حضار)

فكر نكنند كه ما از حمایت‌های سیاسی و اقتصادی اینها به نفع كشور غاصب ارمنستان بی‌خبریم آری خوب می‌دانیم كه از پتروشیمی تبریز به‌سوی كشور محارب لوله‌های گاز كشیده می‌شود آنهم به‌صورت سه شیفتی و شرم‌آورتر از آن اینكه ذخایر ملت ایران را با هزینه همان ملت به یك كشور محارب می‌دهند و باز شرم‌آور است كه این ذخیرة زیرزمینی امت اسلامی در شهرهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت كه چهارده سال است كه یك و نیم میلیون نفر از ملت مسلمان آنها از آن شهرها یعنی شهرهای قاراباغ بیرون ریخته شده‌ و در سایر شهرهای آذربایجان آواره‌اند. آیا شهرهایی كه چهارده سال است كه دیگر بانگ الله اكبر از مناره‌های مساجد آنها شنیده نمی‌شود و جولانگه دشمنان اسلام شده است و خانه‌های مسلمانان مسكن ارامنه متجاوز شده است از نعمت گاز ملل ایران بهره‌مند خواهند شد. بهتر است در كنار لوله‌های گازكشی لوله‌های خون‌كشی نیز به ارمنستان بكشند و خون ما را نیز به این خون آشامان ضد اسلام و ضدترك اتحاف كنند. چرا كه ما تمام توان خود را به‌كار خواهیم برد تا این سیاست‌های نژادپرستانه را ابتر بگذاریم. [شعار پرشور حضار: یاشاسین آذربایجان / محو اولسون ارمنستان] نكند به فكر پناهگاهی برای فردای خود هستید. اولا بدانید كه شما تا زمانی برای ارمنستان ارزش دارید كه حاكم بر كشور ایران باشید و الا ارزشی برای كوچاریان نخواهید داشت. و اگر حمایت‌های شما از ارمنستان قطع و اندكی سر شما به مشكلات دیگری مشغول شود ما ملت آذربایجان خود به حساب ارمنستان خواهیم رسید.

آری، هشتاد روز مرا به جرم آزادی‌خواهی و عدالت‌خواهی در زندان نگه‌ داشتید مطمئن باشید هشتاد روز سهل است اگر هشتاد سال هم محبوسم كنید نمی‌توانید مرا از راه مقدسی كه در پیش گرفته‌ام بازدارید و شما چاره‌ای جز دست‌برداشتن از فارس‌گستری مخرب و نژادپرستی و آپارتاید آریایی و احقاق حقوق اقلیت‌های ملی خاصه تركهای ایران ندارید.
ما نیز مانند حجت الاسلام عظیمی می اندیشیم پس ما را نیز زندانی كنید.
نكاتی چند در این باره:

1:حجت الاسلام عظیمی با قرار گرفتن در نوك پیكان حركت ملی آذربایجان جانفشانیها و فداكاریهای تاریخی و ماندگار شیخ محمد خیابانی را در ذهن تداعی می كند. نزدیك به دو ماه از بازداشت موقت حجت الاسلام عظیمی در زندان می گذرد اینگونه بازداشتها را جز با نام زندانی اندیشه و در ردیف زندانیان سیاسی نمی توان قرار داد.

2:اینگونه اقدامات فضای داخلی كشور را با بحران مواجه می سازد به گونه ای كه یك شهروند عادی وقتی می بیند كه روحانی متدین و مورد تائید نظام مقدس را به جرم هویت خواهی و داشتن اندیشه پلورالیستی و تكثرگرایی در چارچوب نظام و قانون اساسی در گوشه زندان جای گرفته ناخواسته هراس و خوف شهروندان را نیز در برمی گیرد و فضای بسته و خفقان در ذهن شهروندان نقش می بندد و در عین حال همین شهروند واژه ها و شعارهای پوپولیستی و عوام پسندانه انتخاباتی از جمله كابینه هفتاد میلیونی، عدالت گستری و مهرورزی به بندگان خدا را در ذهن خود مرور می كند ولی نتیجه در خور نمی گیرد.

3:ادغام این گونه تناقض و پارادوكس ها یعنی تركیب عدالت گستری و مهرورزی به بندگان خدا با زندانی نمودن یك روحانی وارسته متناقض تر از آن است كه آن را نتوان تبعیض نامید. با این اقدامات تامین امنیت و آسایش روحی روانی شهروندان به عنوان یكی از وظایف قانونی دولت نیز زیر سئوال می رود.

4:نكته دیگراینكه امروزه عظیمی روحانی وارسته در نزد وجدان خود آسوده و راحت است زیرا جرمی مرتكب نشده است و همچنین نزد وجدان عمومی و در ذهن و افكار عمومی مردم آذربایجان از هرگونه اتهامات و انگ های سیاسی از قبیل تجزیه طلبی و پان تركیسم ، تشویش اذهان عمومی و هر گونه اتهام سیاسی و جرم... مبری و پاك می باشد.

5:در چنین اوضاع و احوال كه كشور عزیزمان زیر فشار بین المللی به سركردگی امپریالیسم جهانی قرار گرفته بازداشت و زندانی نمودن یك روحانی متدین شیعی را نیز جز تخریب اتحاد ملی و تخریب وجهه كشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی نمی توان انگاشت، به عبارتی دیگر در چنین موقعیت حساس بین المللی اینگونه اقدامات تیشه به ریشه اتحاد ملی زدن می باشد.

6-نتیجه :حال اگر زندانی نمودن این روحانی پاكدامن در چنین موقع حساس ذره ای به منافع ملی و وحدت ملی مدد برساند پس ما مردم آذربایجان را نیز زندانی كنید زیرا هر آن آماده فداكاری در راه تامین منافع و وحدت ملی هستیم، و یا اگر نحوه اندیشیدن و تفكرات عظیمی در راستای احقاق حقه قانونی تركهای ایران جرم است ما نیز همانند عظیمی می اندیشیم پس ما را نیز زندانی كنید.

و هو العزیز!

Friday, April 24, 2009

حجت الاسلام عظیمی قدیم به آغوش ملت ترك بازگشت

حجت الاسلام عظیمی قدیم به آغوش ملت ترك بازگشت

میللی حرکت پنجشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۸: ساوالان سسی: حجت الاسلام عبدالعزیز عظیمی قدیم روحانی هویت طلب آذربايجانی، روز پنجشنبه ۲۷ فروردین ۸۸ پس از اتمام دوره حبس یکساله از زندان لنگرود قم آزاد شد.

عظیمی قدیم فروردين ۱۳۸۴ توسط دادگاه ويژه روحانيت به اتهام «اهانت به حيثيت روحانيت» به ۱۰ سال محروميت از پوشيدن لباس روحانيت محکوم شد، اما وی اين حکم را اجرا نکرد و به دليل تخلف از حکم و پوشيدن لباس روحانيت، محاکمه و به تحمل ۹۱ روز حبس محکوم شد.

این روحانی آذربایجانی پس از امتناع از اجرای این حکم، بهمن ماه ۸۶ برای بار دوم از طرف دادگاه ویژه روحانیت قم با همان اتهام قبلی به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. وی ۱۴ ارديبهشت ۱٣٨۷ در پی احضار به دادگاه ویژه روحانیت قم بازداشت و جهت گذاراندن دوران محکومیت اش به زندان لنگرود قم فرستاده شد.

عظیمی قدیم طی سالهای گذشته بارها دستگیر و به زندان فرستاده شده است. از آن جمله او روز جمعه چهاردهم مردادماه ۱۳۸۴ به هنگام شرکت در مراسم گراميداشت سالروز مشروطيت كه در پارك طوبي تبريز در كنار مزار باقرخان سالار ملی، برگزار شده بود دستگیر و بعد از حدود سه ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد گشته بود. او بعد از محاکمه در دادگاه ویژه روحانیت تبریز به ۱۸ماه زندان، پنج سال نفی بلد، و تبعيد از استانهای آذربایجان محکوم شد. علاوه بر اين، حجت الاسلام قديمی به جرم «اهانت به حيثيت روحانيت» به مدت ده سال خلع لباس شد. فروردین ماه ۱۳۸۵ حجت الاسلام عظیمی قدیم را برای گذراندان مدت حبس به زندان تبریز فرستادند. او ۶ ماه بعد به صورت عفو مشروط از زندان آزاد شد.

سازمان عفو بین الملل در تاریخهای ۲۴ آوگوست ۲۰۰۵ - چهار مه ۲۰۰۶ و ۲۷ اکتبر ۲۰۰۶ سه بیانیه جداگانه در مورد عبدالعزیز عظیمی قدیم صادر کرده است.

Sunday, September 21, 2008

محاکمه حجت السلام عظیمی قدیم روحانی هویت طلب آذربایجانی با اتهام جدید

محاکمه حجت السلام عظیمی قدیم روحانی هویت طلب آذربایجانی با اتهام جدید

پنج‌شنبه ۲۴ مرداد ۱٣٨۷ - ۱۴ اوت ۲۰۰٨

ساوالان سسی: بنا به گزارشات رسیده جلسه دادگاه حجت الاسلام عبدالعزيزعظيمی قديم، روحانی هویت طلب آذربايجانی، که هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت یک ساله خود در بند ۶ زندان لنگرود قم بسر می برند، و اخیرا" با اتهام جدید «تبلیغ علیه نظام» روبرو شده، بود روز سه شنبه 22 مرداد در دادگاه ویژه روحانیت تبریز برگزار شده است.

در همین خصوص به گزارش رادیو آزادلیق (اروپای آزاد):«این دادگاه به خاطر سخنرانی انتقاد آمیز حجت الاسلام عظیمی قدیم در مراسم ختم استاد صمد سرداری نیا در تبریز صورت گرفته و تشکیل پرونده داده شده است».

بر اساس همین گزارش وضعیت آقای عظیمی در زندان نیز اصلا مطلوب نیست بطوریکه از روزی که به زندان رفته دائم تحت فشارهای نیروهای امنیتی و مسئولان زندان بوده است. او که بیش از سه ماهه در زندان بسر می برد حتی یک روز هم به مرخصی نرفته و از ملاقات هفتگی با خانواده اش نیز محروم شده و این ملاقات به سه هفته یکبار تبدیل شده است.

Wednesday, February 13, 2008

محکومیت ما قضایی است یا سیاسی؟

محکومیت اخیر اینجانب در دادگاه ویژه روحانیت به اتهام پوشیدن لباس روحانیت و توجه برخی منابع خبری به این مسئله و تاکید دوستان و همفکران هویت طلب حقیر را بر آن داشت تا در این مورد نکاتی را به اطلاع دوستان و رسانه‌ها برسانم. ابتدا بهتر است در مورد محکومیت‌ها و محدودیت‌های قبلی اطلاعاتی ارائه شود.

اینجانب ابتدا در سال هشتاد و سه شمسی در شهر اردبیل به اتهام درخواست مجوز و شرکت در تحصن اعتراض آمیز علیه سیاستهای ضد آذربایجانی حاکمیت بازداشت شدم. و بعد از چند مرحله بازداشت و بازجویی به اتهام شرکت در این تحصن که در مسجد قاراباغ (سرچشمه سابق) این شهر برگزار شد و همچنین نوشتن مقالاتی در مورد حقوق ملل غیر فارس ایران -که این مسئله را قبل از تحصن مطرح کرده بود- به دو (سال؟) محرومیت از اسکان و تبلیغ در استانهای آذربایجان شرقی، غربی، اردبیل، زنجان محکوم شدم (ظاهرا دوستان استانهای قزوین و قم، همدان، و مرکزی را جزء شهرهای ترک نشین نمی‌دانستند!). این حکم مرداد ماه همان سال در دادسرای ویژه روحانیت تبریز توسط قاضی اسماعیلی که ظاهرا یکی از مقامات قضایی استان خراسان است صادر شد. در همین اثنا سازمان تبلیغات اسلامی نیز اینجانب را که در آن سازمان مشغول کار بود از کارم برکنار کرد.

از آنجا که این حکم را مغایر با آزادیهای سیاسی و شرعی خود میدانستم آن را قبول نکردم و به آن اعتراض نمودم. از آنسوی دادستانی تبریز نیز به حکم صادره اعتراض کرده و آن را مستدل و موافق با قانون ندانست. لکن اعتراضات کارساز نیفتاد و حکم در مرحله تجدید نظر نیز تایید گردید. با توجه به فشارهای شدید و تجسسها و حرکات ایذایی ماموران اطلاعاتی به همراه خانواده‌ام به شهر قم نقل مکان کردم. لیکن بعد از یکسال به اتهام شرکت در مراسم سالگرد مشروطه در طوبائیه تبریز بر سر مزار سالار ملی مرحوم باقرخان دستگیر و بازداشت شدیم و این بازداشت غیرقانونی و بدون محاکمه هشتاد روز طول کشید. در حین این بازداشت هشتاد روزه یک بار قاضی اسماعیلی برای محاکمه متهمین به تبریز آمد و پس از بازجویی و مشاهده فیلم مراسم سالگرد مشروطه و با اذعان به اینکه چیزی بر علیه متهم در فیلم وجود ندارد از دادسرا خواست که مدارک دیگری مهیا کند. این محاکمه در روزهای پنجاه و چندم بازداشت من بود، که بعد از این نیز به مدت حدودا یک ما بدون آنکه مدرک جرمی بر علیه من آماده کرده باشند در بازداشت ماندم و در نهایت با وثیقه آزاد شدم.

بعد از پایان بازداشت به قم و نزد خانواده آمدم. پس از مدتی فدراسیون آذربایجانیهای مقیم سوئد برای شرکت در مراسم سالگرد حکومت ملی آذربایجان در آن کشور و کشور آلمان مرا به انجا دعوت کردند. بعد از بازگشت از این سفر بلافاصله در دادگاه محاکمه شدم. و نتیجه این دادگاه صدور احکام بسیار سنگین حکومتی و سیاسی به شرح ذیل بود:

- یکسال حبس تعزیزیٰ به اتهام شرکت در مراسم سالگزد حکومت ملی در سوئد؛ تعبیر قاضی از این مراسم چنین بود: تبلیغ به نفع گروههای مخالف نظام.
- سه ماه و یک روز حبس تعزیری به اتهام عدم تمکین حکم قبلی (منظور از حکم قبلی همان عدم اسکان در شهرهای آذربایجان بود.)
- ده سال محرومیت از پوشیدن لباس روحانیت به اتهام هتک حیثیت روحانیت!
- پنج سال محرومیت از اسکان تبلیغ در استانهای فوق الذکر
این احکام سنگین در دادگاه تجدید نظر تهران نیز تایید گردید. آقای رهبرپور قاضی تجدید نظر و مستشاران وی نه تنها از شدت این حکم نکاستند بلکه با وارد کردن اتهامی دیگر مبنی بر عضویت در گروهک غیرقانونی پان ترکیسم حکم قبلی را تایید کرد.
در این مدت هرگز اجازه ندادند به صورت آزادانه برای خود وکیل انتخاب کنم و هر بار چنین درخواستی کردم چند وکیل تسخیری مورد تایید خود را معرفی کردند، آنها نیز وکالت اینجانب را قبول نکردند و حتی در یک مورد که خود دادگاه برای قانونی جلوه دادن محاکمه یکی از وکلای تسخیری را راضی کرده بود تا وکالت مرا قبول کند. ایشان نیز پس از مطالعه و اندکی صحبت با اینجانب امضای خود را قلم زده و از قبول وکالت منصرف شد.
حکم فعلی ( یکسال حبس تعزیری) بدون اطلاع قبلی و اجازه دادگاه مبنی بر استفاده از وکیل و تنها به واسطه یک احضار که میتوانست جهت بازجویی مقدماتی و تفهیم اتهام نیز باشد، صادر شد و اینجانب هیچ اطلاعی در مورد جلسه محاکمه نشدم و به یکبار با احضار دادگاه در مقابل قاضی بهرامی و سوالات وی قرار گرفتم. بعد از امضاء اظهاراتم که بسیار خلاصه توسط خود قاضی نوشته میشد به من اطلاع داده شد که این آخرین دفاع شما بود و طی چند روز آینده رای قاضی صادر خواهد شد.
حال چند روز پیش این حکم صادر شد. خود این حکم نیز نه تنها از نگاه حقوقدان بلکه حتی از دید یک انسان عادی نیز مخدوش است. اتهام هتک حیثیت روحانیت اتهام کلی و اجمالی است که مصادیق آن از طرف دادگاه روشن نشده است. اتهامات و مصادیقی که به واسطه آن اینجانب را به هتک جیثیت روحانیت متهم و به تبع آن به خلع لباس محکوم کرده اند از منظر افراد جامعه نمیتواند از مصادیق هتک حیثیت روحانیت باشد. همانطور که سایر جرمهای سیاسی منوط به تشخیص عرف جامعه و هئیت منصفه است. در قوانین جوامع دموکراتیک و حتی اصل 168 قانون اساسی ایران نیز به این مسئله اشاره شده است. طبق این اصل باید دادگاه اتهامات سیاسی همانند اتهامات مطبوعاتی باید علنی و با حضور هئیت منصفه برگزار شود. این به جهت آن است که قاضی نتواند برداشت خود را عین حقیقت پنداشته و فعالیتهای سیاسی کسی را صرفا به تشخیص خود یا به سفارش افراد و جریانات پشت پرده جرم پنداشته و بر اساس آن حکم دهد.
اینجانب مکررا مصرانه از دادگاه میخواستم که جلسات محاکمه اینجانب را طبق اصل 168 قانون اساسی علنی و با حضور هئیت منصفه برگزار نماید که هر گز به این درخواست قانونی من توجه نشد.
آخرین عذری که برای توجیه این مسئله توسط قاضی آورده شد و در پرونده نیز درج شده است، این است که جرم سیاسی هنوز در کشور ما تفسیر نشده است.
ضمنا در این حکم اخیر یک اشتباه فاحش در مورد سوابق محکومیت اینجانب درج شده است. بدین توضیح که در حکم سنگین دادگاه تبریز به اتهام عدم رعایت حکم ممنوعیت اسکان و تبلیغ در آذربایجان به سه ما ه ویک روز حبس تعزیری محکوم شده بودم، اما در این حکم اخیر آمده است که گویا بنده قبلا به جهت عدم رعایت خلع لباس به این مدت زمان حبس محکوم شده‌ام و اکنون دومین بار است که به خاطر پوشیدن لباس محاکمه میشود.
آیا قاضی محترم وقت مطالعه دقیق پرونده قضایی اینجانب را نداشته است و یا اصلا ایشان پرونده را مطالعه نکرده و تنها با توصیه و راهنمایی‌های افراد دیگر این حکم را صادر و شاید هم فقط امضا کرده باشد.

و السلام علیکم و رحمه الله

عبدالعزیز عظیمی قدیم

Sunday, February 10, 2008



گزارش رادیو فردا از حکم حبس حجت السلام عظیمی

مصاحبه با علیرضا جوانبخت سخنگوی آسمک
مصاحبه را می توانید از اینجا بشنوید



میللی شورا- 19 بهمن 86: ساوالان سسی : دادگاه ویژه روحانیت در قم٬ حجت السلام عبدالعزیز عظیمی قدیم روحانی آذربایجانی را به یک سال زندان تعزیری محکوم کرد.
به گزارش کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان٬ آسمک این روحانی هویت طلب آذربایجانی در فروردین ماه سال ۱۳۸۴ توسط دادگاه ویژه روحانیت به اتهام اهانت به حیثیت روحانیت به ده سال محرومیت از پوشیدن لباس روحانیت محکوم شد٬ وی حکم را اجرا نکرد٬ و به دلیل تخلف از حکم و پوشیدن لباس روحانیت محاکمه و به تحمل ۹۱ روز زندان محکوم شد.
همچنین حجت السلام عبدالعزیز عظیمی قدیم در روز چهاردهم مردادماه سال ۱۳۸۴ هنگام شرکت در مراسم گراميداشت سالروز مشروطيت بازداشت٬ و بعد از حدود سه ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد شد. بر اساس این گزارش٬ این روحانی هویت طلب آذربایجانی در سال ۱۳۸۵ به مدت حدود شش ماه در تبریز زندانی بوده است.
علیرضا جوانبخت از کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان٬ آسمک به همکارم بهروز کارونی می گوید:
"ایشان به خاطر (اتهام) تحریک مردم آذربایجان در سخنرانیهایشان٬ علی الخصوص سخنرانیهایی که در مراسم ستارخان انجام دادند در شهرری و مزار ایشان واقع در حرم شاه عبدالعظیم٬ مصاحبه با تلویزیونهای خارج از کشور و یا تبلیغات در شهرهای آذرباجان از جمله اردبیل٬ تبلیغاتی که در حکم ایشان آمده بود تحریک مردم ... بعد یکی از جزاهایی که ایشان گرفته بودند خلع لباس روحانیت بود به مدت ده سال و بعد از ده سال هم دادگاه ویژه روحانیت باید تصمیم گیری می کرد که ایشان این لباس روحانیت را دوباره می توانن بپوشند یا نه و ایشان هیچ موقع این حکم را قبول نکرده بودند و حکم جدید به خاطر تخطی از حکمی که قبلا داده شده بوده یعنی خلع از لباس روحانیت به مدت ۱۰ سال و ایشان آن را اجرا نکردند ..."
رادیو فردا: راجع به حکمی که صادر شده ارزیابی حجت الاسلام عظیمی قدیم چه بوده؟

"آقای عظیمی قدیم خلع از لباس روحانیت را قبول ندارند. ایشان می گویند که هیچ جرمی که باعث بشه ایشان از کسوت روحانیت در بیایند و ده سال اجازه نداشته باشند لباش روحانیت را بپوشند انجام نداده اند و هیچ صحبتی بر علیه شأن روحانیت و یا شأن روحانیت ایشان را زیر سوال ببرد٬ نکردند."
رادیو فردا: آخرین وضعیت پرونده آقای عظیمی قدیم چطوریه٬ آیا دادخواستی دادند و وکیلشان اقدامی در این مورد کردند؟
"ایشان بیست روز فرصت دارند که اعتراض خود را به دادگاه تجدید نظر ابلاغ کنند. طبق گفته آقای عظیمی مراجعه ایشان هم به وکیل فعلاْ ناموفق مانده٬ [طبق] آخرین خبری که دادند٬ ظاهراْ با چند وکیل صحبت کردند و این وکیله قبول نکردند پرونده ایشان را٬ ولی ایشان قصد دارند که وکیل بگیرند و به حکم صادره اعتراض بکنند."
رادیو فردا: اطلاع دارید که چرا این وکلا از پذیرفتن وکالت آقای عظیمی قدیم خودداری کردند؟
این اتفاق در مورد بسیاری از فعالان آذربایجانی افتاده بوده و ما شاهدش بودیم٬ حتی دو سال قبل در خرداد ۱۳۸۵ در نقده هم چنین اتفاقی افتاد٬ که حتی هیچ وکیلی در آذربایجان غربی حاضر نشد و یا اجازه ندادند که این وکلا وکالت خانواده های چهار جانباخته حوادث چهار خرداد ۱۳۸۵ نقده را که قصد داشتند از مأمورینی که شلیک کردند شکایت کنند٬ را به عهده بگیرند.



دادگاه ویژه روحانیت قم برای واعظ آذربایجانی بی اعتنا به حکم خلع لباس، مجازات حبس وضع کرد



میللی شورا- 19 بهمن 86:صدای آمریکا: بنا به گزارشهای خبری از ايران، دادگاهی در قم يک روحانی آذربایجانی را برای بی اعتنائی به حکمی که پوشيدن لباس مذهبی را در ملاء عام برای وی ممنوع ساخته بود، به مجازات يک سال حبس محکوم کرده است.
بنا به گزارشهای خبری از ايران، دادگاهی در قم يک روحانی آذربایجانی را برای بی اعتنائی به حکمی که پوشيدن لباس مذهبی را در ملاء عام برای وی ممنوع ساخته بود، به مجازات يک سال حبس محکوم کرده است.
بنا به گزارشها دادگاه قم در واکنش به اقدام عظيمی قديم که حاضر نشده بود به اين حکم عمل کند امروز برای وی مجازات حبس يک ساله ای وضع کرد عظيمی قديم شش ماه را برای فعاليت های سياسی اش در شهر تبريز در زندان گذرانده است.

Monday, February 04, 2008

دادگاه ویژه روحانیت روحانی آذربایجانی را به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد

کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان - آسمک:



دادگاه ویژه روحانیت روحانی آذربایجانی را به یک سال حبس تعزیری محکوم کرد


حجت السلام عبدالعزیز عظیمی قدیم روحانی هویت طلب آذربایجانی از طرف شعبه دوم دادگاه ویژه روحانیت در قم به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم امروز چهاردهم بهمن ماه در پی احضاراو به دادگاه ویژه روحانیت به وی ابلاغ شده است.



در حکم صادره چنین آمده است:

« مستدرجات پرونده حاکی از آنست که متهم که قبلا در مورخه دهم فروردین ۱۳۸۴ طی دادنامه صادره از شبعه پنجم دادگاه ویژه روحانیت به ده سال محرومیت از پوشیدن لباس روحانیت محکوم و پس از ده سال نیز پوشیدن مجدد لباس روحانیت وی مشروط به تقاضای دادستان مجری حکم و موافقت دادگاه ویژه گردیده است و رای صادره به تاریخ یکم اسفند ۱۳۸۴ به دنبال اعتراض محکوم علیه در دادگاه تجدید نظر ویژه رسیدگی و عینا تایید و قطعیت یافته است. آقای عظیمی قدیم پس از ابلاغ حکم قطعی در یک نوبت به لحاظ تخلف از حکم دادگاه و پوشیدن لباس روحانیت محاکمه و به تحمل نود و یک روز حبس محکوم می‌گردد. متهم در تاریخ ۲۹ آبان ۱۳۸۶در حالی که با تخلف از حکم دادگاه ملبس به لباس روحانیت بوده، به دادسرای ویژه قم مراجعه می‌نماید و در مراحل تحقیق نیز به تخلف از حکم صادره اذعان و بر آن اصرار می‌ورزد... »



دادگاه ویژه روحانیت اتهام انتسابی به حجت الاسلام عظیمی قدیم را محرز و مسلم دانسته و به استناد به تبصره ماده ۴۳ آیین نامه اصلاحی دادسراها و دادگاههای ویژه روحانیت و رعایت ماده ۴۸ قانون مجازات اسلامی به تحمل یکسال حبس تعزیری محکوم نموده است.



این حکم از طرف حسین بهرامی رئیس شعبه دوم دادگاه ویژه روحانیت قم صادر گشته است.



عظیمی قدیم طی سالهای گذشته بارها دستگیر و به زندان فرستاده شده است. از آن جمله او روز جمعه چهاردهم مردادماه ۱۳۸۴ به هنگام شرکت در مراسم گراميداشت سالروز مشروطيت كه در پارك طوبي تبريز در كنار مزار باقرخان ، سالار ملی، برگزار شده بود دستگیر و بعد از حدود سه ماه با قرار وثیقه از زندان آزاد گشته بود. او بعد از محاکمه در دادگاه ویژه روحانیت تبریز به يک سال زندان، پنج سال نفی بلد، و تبعيد از استانهای آذربایجان محکوم شد. علاوه بر اين، حجت الاسلام قديمی به جرم «اهانت به حيثيت روحانيت» به مدت ده سال خلع لباس شد. فروردین ماه ۱۳۸۵ حجت الاسلام عظیمی قدیم را برای گذراندان مدت حبس به زندان تبریز فرستادند. او ۶ ماه بعد به صورت عفو مشروط از زندان آزاد شد.



سازمان عفو بین الملل در تاریخهای ۲۴ آوگوست ۲۰۰۵ - چهار مه ۲۰۰۶ و ۲۷ اکتبر ۲۰۰۶ سه بیانیه جداگانه در مورد عبدالعزیز عظیمی قدیم صادر کرده است.

چهارده بهمن ۱۳۸۶
علیرضا جوانبخت
سخنگوی کمیته دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان-آسمک
quluncu@gmail.com

Saturday, November 25, 2006

صدای آمریکا- سرکوب شديد روحانيون دگرانديش در ايران

حجت الاسلام عظيمی قديمی يکی ديگر از روحانيون شيعه است که مورد غضب مقامات رژيم اسلامی ايران قرار گرفته است. آقای عظيمی به عنوان فعال حقوق بشر برای احقاق حقوق اقليت آذری ايران تلاش می کند.

صدای آمریکا-در ايران تحت حکومت مذهبی، سعی دولت در خفه کردن صداهای مخالف، حتی دامان روحانيت را نيز گرفته است. بارز ترين مورد اين سرکوب، آيت الله حسينعلی منتظری است. سالها پيش آقای منتظری ولی فقيه، و منتخب آيت الله روح الله خمينی، برای جانشينی وی بود. ولی آيت الله منتظری در پی اعتراض به شرايط اسفناک حقوق بشر در ايران از مسند جانشينی خلع شد و به مدت پنج سال در خانه خود زندانی گرديد. آيت الله منتظری در سال ۲۰۰۳ به دليل بيماری از بند رها شد.

در ماه اکتبر گذشته مأموران سازمان امنيت رژيم اسلامی آيت الله حسين کاظمينی بروجردی، روحانی شيعه مبلغ جدايی مذهب از سياست، را دستگير کردند. دستگيری آيت الله حسين کاظمينی بروجردی در پی زدوخوردهای خشونت آميز نيروهای امنيتی با صدها تن از طرفداران او صورت گرفت که در اطراف خانه اش به پاسداری ايستاده بودند تا از دستگيری وی ممانعت به عمل آورند.

آيت الله کاظمينی بروجردی پيش از دستگيری خود می گفت، به اعتقاد وی، «مردم از مذهب سياسی به ستوه آمده اند و می خواهند به مذهب سنتی خود بازگردند.» وی همچنين گفت درباره ايذاء و آزاری که مأموران امنيتی ايران در حق وی روا می دارند به پاپ بنديکت شانزدهم (رهبر کاتوليکهای جهان)، کوفی عنان (دبير کل سازمان ملل متحد)، و خاوير سولانا (مسئول سياستهای خارجی اتحاديه اروپا)، نامه نوشته است.

حجت الاسلام عظيمی قديمی يکی ديگر از روحانيون شيعه است که مورد غضب مقامات رژيم اسلامی ايران قرار گرفته است. آقای عظيمی به عنوان فعال حقوق بشر برای احقاق حقوق اقليت آذری ايران تلاش می کند. وی در ماه ژانويه گذشته در دادگاه ويژه روحانيت در تبريز محاکمه شد و به جرم تبليغات به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام محکوم گرديد. محکوميت وی شامل يک سال زندان، پنج سال نفی بلد، و تبعيد از استانهای آذربايجان است. علاوه بر اين، حجت الاسلام قديمی به جرم «اهانت به حيثيت روحانيت» به مدت ده سال خلع لباس شد.

حجت الاسلام قديمی در ماه اوت گذشته از زندان آزاد شد، مشروط بر اينکه ديگر از نقض حقوق بشر در مورد مردم آذربايجان سخن نگويد. وی در گفتگويی با بخش آذری صدای آمريکا گفت، اين شرط را نمی تواند با دين و آئين خود وفق دهد. حجت الاسلام قديمی در اين مصاحبه گفت: «انسانی که به واقع به مذهب اعتقاد داشته باشد و به طور مقتضی تعليمات و مراحل مذهب شيعه را پيموده باشد نمی تواند هر رويه و سياست حکومت را بپذيرد، زيرا بر عالم شيعه واجب است حق را بگويد، حتی اگر گفتار حق به معنای زندان و تبعيد و محدوديت باشد، همانطور که در مورد من معمول گرديده است.»


پرزيدنت جرج- دابليو- بوش، رئيس جمهوری آمريکا، می گويد ايران کشوری است در اسارت گروه قليلی از روحانيون. از نحوه رفتار رژيم حاکم بر ايران با آيت الله منتظری، آيت الله بروجردی، و حجت الاسلام قديمی روشن است که در ميان اسيران رژيم اعضای روحانيت نيز قرار دارند.

فضای سیاسی آذربایجان دوران نسبتا ساکتی را می گذراند / عبدالعزیز عظیمی قدیم

بسم الله الرحمن الرحیم
در پی همراهی ستودنی ملت اذربایجان با فعالان سیاسی خود و تبلور این معیت ملی با ایجاد حماسه های ملی در اوایل خرداد هشتادوپنج وامنیتی شدن جوسیاسی و اجتماعی آذربایجان وبرخوردهای قضائی حکومت با برخی از فعالان سیاسی علی الظاهر چنین برداشت می شود که فضای سیاسی آذربایجان دوران نسبتا ساکتی را می گذراند
آیا این سکوت واقعی است؟ و اگر چنین است معلول چه علت و یا عللی می تواند باشد
فشار و ارعاب حاکمیت؟ اشباع و اقناع فعالان؟ مهیا شدن برای حماسه های مشابه؟ سر در گمی حرکت ویاهرعلتی دیگر
آنچه مهم است این سکوت معلول هر علتی که باشد نباید حاکم بر حرکت می شد و اگر ناشی از زندانی شدن فعالان مشهور هم بود ضروری بود سایرین خلا آنها را پر کرده و به جدال بی امان با شوونیسم ادامه می دادند چرا که در غیر این صورت حکومت دستگیری وتسجین فعالان شناخته شده را که بدوا از روی ناچاری اقدام به آن کرده بود راهکار مناسبی برای سرکوب ملت دیده و به آن ادامه خواهد داد
سزاوار نیست دوستان ما سنگینی راهبری و کنترل تاکتیکها و بالندگی حرکت را بر دوش عده ای محدود انداخته و منتظر فداکاریها وشاید قهرمان بازیهای آنها باشند که اینکار فشار حاکمیت را بر روی آنها متمرکز کرده که در نهایت تاثیرمنفی در تسریع روند بیداری ملی خواهد داشت
وقتی ما توانستیم دشمن نزاد پرست را عقب برانیم وسنگرهای آنان را فتح کنیم باید با درایت و استفاده از تجربه های موفق قبلی در پی فتوحات بعدی باشیم وخدای نکرده در لاک دفاعی نرویم واینکه جطور باید در جنین مواقع حساسی به روند حرکت ادامه دهیم مشخص است
عملگرایی به جای تئوری پردازی محض بومی و ملی تر کردن حرکت و ایضا ارایه راهکارهای قابل اجرا! در زمانهای مناسب
زمانی که برخی از دوستان همفکر ما نفس اعتراض ملت ما را بر علیه فاشیسم فارس شنیدند متاسفانه برداشتهای نا صواب بر آنها چیره گشته و این اعتراض ملی را به خطا از جنس اعتراضات بر انداز پنداشته واز دور و نزدیک خواهان شبانه روزی و پی در پی بودن آن شدند در حالی که اگرآن دوستان به نوپا بودن و ماهیت این اعتراضات و همچنین به مدنی و آرام بودن آن توجه بیشتری می کردند قطعا توسعه عرضی این بیداری ملی و ازدیاد پتانسیل آن را مهمتر از کش دادن طولی آن و مصرف کردن ذخائر موجود این بیداری می یافتند

ما نباید از آتش زدن یک بانک و یا اتومبیل خوشحال شده و لسانا و حتی قلبا بدان رضایت می دادیم
ما نباید در تحلیلهایمان حرفهایی می زدیم که حرف ملت نبودوشعارهایی می دادیم که شعار ملت نبود
آنچه از واقعیت تظاهرات ملت متبادر می شود وآنچه از فیلمهای برداشته شده مشهوداست این است که ملت ما نه برای بر اندازی حکومت بلکه در مقابله با شئونیسم فارس به خیابانها آمده بود چرا که حکومت جمهوری اسلامی ابعاد دیگری غیر از فارسگرایی نیز داردکه ملت با برخی از این ابعاد مشکلی نداشتند
ملت ما نه تنهابا آتش زدن اماکن و ایجادخشونت و درگیری موافق نبودند بلکه در حین تظاهرات با این قبیل کارها که توسط عده ای قلیل که شاید کسان دیگری هم بودند مخالفت هم می کردند
ملت ما حتی اجازه حمله جوانان خشمگین به مامورین خشن و باتوم به دست را هم نمی دادند
حال با این اوصاف آیا کاردرستی است که دوستی از دور و نزدیک مدام جوانان را امیدوار کند که عنقریب است کار حکومت تمام شود وبه آنها دستورحمله های کم توفیق بدهد؟
خودمان را درمقابل شماتت دشمنان قرارندهیم که سایت بازتاب بنویسداین چندمین دعوت پان ترکیستهاست که مردم آذربایجان به آن توجه نکردند و بدینسان نتیجه بگیرند که تظاهرات خردادماه مردم آذربایجان در اثر یک حادثه و در اعتراض به توهین روزنامه ایران بود و لا غیر!
آنچه امروز برای تقویت حرکت لازم است پرداختن به عرض آن و اشباع خبری و اطلاعاتی مردم می باشد مردمی که در صد بالایی از آن تازه به بیداری ملی رسیده و تشنه دانش ملی و اطلاعاتی از ستم ملی هستند بهتر است ما امروز به این مساله بیشتر توجه کنیم
دوستانی که دستشان به دهنشان می رسد نباید گوناز تی وی را فراموش کنند و اگر می توانند تلویزیونهای دیگری نیز راه بیندازند
و در داخل پیام دهه اول خرداد را از طریق پخش سی دی های آن و کارهایی از این قبیل آنگونه که بود به اطلاع مردم برسانند و اگر این کارها با خلوص و فداکاری انجام شود و اگر دوستان با صبوری به وظایف خود عمل کنند ازچند ماه حبس و شکنجه های قضایی حکومت عبور کنند بلا شک ایام بزرگتروبه مراتب پر افتخارتر از اول خرداد در پیش رو خواهیم داشت ان شاء الله تعالی عبدالعزیز عظیمی قدیم قم 85/7/27

Friday, November 24, 2006

صدامات بين الأذريين والأمن

18/11/2006 طهران - القبس:

وقعت مساء الخميس صدامات بين اتراك اذريين وقوات الامن في مدينة ري القريبة من العاصمة طهران اثر اجتماع عقده الاذريون بالقرب من ضريح 'ستارخان' ذي الاصل التركي الاذري وأحد مناضلي الثورة الدستورية في ايران.

وذكرت مصادر اذرية ل 'القبس' ان قوات الامن اعتقلت تسعة من المجتمعين الذين بلغ عددهم اكثر من 2000 شخص معظمهم من طلاب الجامعات. من ابرز المعتقلين حجة الاسلام عظيمي قديم، مدرس الحوزة الدينية في مدينة قم والمهندس اماني والاثنان من نشطاء الحركة الاذرية في ايران.
وحمل المجتمعون شعارات من بينها تدريس اللغة التركية الاذرية في مدارس المناطق التي تقطنها اغلبية تركية اذرية.

روحانی مبارز و سرافراز آذربایجان آزاد شد.



ای مگس! عرصه‌ی سیمرغ نه جولانگه توست؛

عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری!

حجت الاسلام عظیمی بعد از سخنرانی تاریخی خود در مراسم ستارخان دستگیر شد. اما با توجه به فشار مضاعف افکار عمومی و پوشش رسانه‌های خبری بعد از چندین ساعت آزاد گردید.

گفته میشود ماموران امنیتی در حین دستگیری حجت الاسلام عظیمی با مقاومت شدید فعالان آذربایجانی مواجه شده است و در نهایت حجت الاسلام عظیمی خود از فعالان همراه خود می خواهد که دخالت نکنند. همراهان حجت الاسلام عظیمی میگویند ماموران از دستگیری ایشان عاجز شده بوند که در نهایت خود حاج آقا از ما خواهش کرد که دخالت نکنیم.

بر اساس اخبار قطعی شرکت کنندگان در مراسم امسال ستارخان بیش از 3000 بوده است. همچنین در این مراسم بعضی از شرکت کنندگان با ضرب و شتم نیروهای امنیتی مواجه شده‌اند. تحلیلگران میگویند مراسم امسال نقطه‌ عطفی در مبارزات حرکت ملی آذربایجان است.



روحانی عالیقدر حجت الاسلام عظیمی قدیم بازداشت شد

شركت كنندگان در مراسم بزرگداشت ستارخان بر رسميت زبان تركي و متوقف شدن برخوردهاي امنيتي در آذربايجان تاكيد كردند.

بر اساس خبر دریافتی از محل برگزاری مراسم سالگرد شهادت سردار ملی ستارخان هزاران تن از فعالان حرکت ملی آدربایجان و شهروندان ترک بدنبال مراسم سخنرانی و شعرخوانی با قرائت قطعنامه ای خواستار احقاق حقوق مسلم ترکها در كشور شدند.در این قطعنامه ضمن اعتراض به ادامه تضییع حقوق ترکها در ایران و اعمال سرکوب و برخوردهای امنیتی در آذربایجان بر رسمیت زبان ترکی تاکید شد.

شرکت کنندگان در ادامه با ذکر فاتحه و نثار گل بر مزار شیخ محمد خیابانی در حالي كه پوسترهايي از فعالان زنداني حركت ملي آذربايجان در دست داشتند به سمت مزار ستارخان حرکت کردند.در این هنگام ۳-۴ نفر بیشر از مدعوین دولت بر مزار آن بزرگوار باقي نمانده بودند.حاضران بر مزار سردار شهید، ضمن قرائت فاتحه آنجا را گلباران کرده و بر ادامه راه دلاوران ترک قسم یاد کردند.

آخرين خبر دريافتي در لحظه گزارش خبر حاكي از بازداشت حجة الاسلام عظيمي قديم سخنران اصلي اين مراسم است.همراهان وي گفته اند زماني كه جمعيت متفرق شدند و ما قصد حركت به سوي قم را داشتيم چند مامور او را دستگير كرده و با خود بردند.

Saturday, October 07, 2006

قدم به قدم به سوي آزادي از اسارت فاشيسم فارس




بسم الله ارحمن الرحيم

وقايع اخيرآذربايجان نشان مي دهد ملت آذربايجان سر انجام فرياد نخبگان خود را شنيد و اينک قدم به قدم به سوي آزادي از اسارت فاشيسم فارس مي رود

ما به ياري خداوند متعال اين آزادي رابه هر طريقي و به هر قيمتي هم که باشد بدست مي آوريم خواه با استقلال ارضي باشد يا استقلال سياسي با بقاء نظام جمهوري اسلامي باشد ويا با از بين رفتن آن هرقومي ويا هرحکومتي هستي خود را با اسارت ما پيوند دهد هر عاقبت تلخي ببيند نبايد غير از خود کسي را ملامت کند

نخبگان ملت ما هميشه مسئولين جمهوري اسلامي را از راه نازيسم مآبانه اي که در مورد ملل غير فارس ايران ومنطقه خاصه ملت بزرگ آذربايجان در پيش گرفته بر حذر داشته اند اما آنها بر خلاف انتظار بر تداوم سياستهاي رنگ باخته قرن اخير اصرار مي ورزند

ما بر اين اعتقاديم اگر مسئولين جمهوري اسلامي به اين سياستهاي خود فيصله داده و به همان شعار اصلي خود يعني اسلاميت تکيه کند به مرور زمان وبا جبران مافات مشکل ملل غير فارس با حکومت وملت فارس در چارچوب ايران اسلامي حل خواهد شد

مسئولين جمهوري اسلامي از خود بپرسند چرا بايد با اين قيمت گزاف بر آسميله و يکسان سازي زبان و فرهنگ ملل ايران ادامه بدهند؟

مي خواهند چه کار کنندوچه چيزي را ثابت کنند؟ آيا گسترش نامشروع مليت آريايي و زبان فارسي براي آنها مهمتراز دين اسلام است؟ آيا نظام جمهوري اسلامي واسلاميت مورد ادعاي آنها توان اداره يک کشور کثيرالمله با حفظ زبان و فرهنگ خودشان را ندارد؟ و يا به دليل عدم شجاعت در قبول اشتباهات گذشته مي خواهند دست به انتحار سياسي مي زنند؟

ما با آنکه يقين داريم حرکت ملي ما به هر طريقي که باشد منتج به آزادي خواهد شد لکن باز به حکومت جمهوري اسلامي توصيه مي کنيم سر منطق بيايند و دست از اين کارهاي بد عاقبت بردارند چرا که ما آزادي خود را منحصرا در فناي اين حکومت جست و جو نمي کنيم مگر اينکه آنان خود چنين خواهند و دوستي با ارامنه اين دشمنان تاريخي و بي رحم امت اسلام را بر دوستي با ما ترجيح دهند

همچنين به سياسيون و نخبگان ملت فارس متذکر مي شويم ما دو مللت قدرمتيقن هزارسالي با هم زندگي کر ده ايم و هر سرنوشتي در آينده داشته باشيم از همزيستي به عنوان دو همسايه ناگزير هستيم چرا با دست برداشتن از اجحاف و تماميت خواهي در يک کشور زندگي نکنيم؟

ما از شماحاکمان نظام معجزه و سحر نمي خواهيم فقط کافي است حقيقتي به نام زبان و فرهنگ ملل غير فارس را به رسميت بشناسيد و دست از شئوونيسم اختلاف بر انگيز برداريد شما براي اعتماد سازي و جبران گذشته به اندازه کافي دير کرده ايد اميدواريم بيش از اين دير نکنيد که براي ملت و کشورتان نوشداروي بعد از مرگ نياوريد ما منتظر پاسخ مثبت شما هستيم اجراي اصل پانزده قانون اساسي خودتان که مشير به حداقل حقوق ماست آغازخوبي براي اعتمادسازي بين ما و شما خواهد بود هر چند اين کاردرميانه سال تحصيلي جديد باشد . والسلام

عبدالعزيز عظيمي قديم

AZIMIQADIM@YAHOO.COM

Wednesday, May 17, 2006




بسم الله الرحمن الرحیم

این بلا از کجا بر ما نازل شد؟

شنیده ایم وقتی چنگیزخان مغول به همدان رسید به مردم گفت از شما سئوالی دارم اگر پاسخ صحیح بدهید شهر شما را غارت نمی کنم بگویید ببینم خداوند مرا بر شما مسلط گردانید یا من خودم بر شما مسلط شدم هر جوابی دادند خان مغول قانع نشده و آماده غارت شد جوپانی از بین مردم جلو آمد و گفت خان نه خدا تو را بر ما چیره گرداند و و نه تو خود بر ما مسلط شدی بلکه این گناهان ما بود که تو را بر ما چیره گرداند چنگیز خان جوپان را تحسین کرد از غارت شهر منصرف شد

هر ملتی که از نخبگان خواص وپیشقراولان خود فاصله گیرد ویا آنها را در در بند حرص و طمع و ترسی که اغلب عوام الناس گرفتارآنند محصور گرداند سزایش غیر از این نخواهد بود این سزای کسانی است که از ریزه خواری سفره دیگران احساس ذلت نکند این سزای ملتی است که خواص آن عوامزده شده آزادی وآزادگی خود و ملت خود رابه بهای ناچیزی که همان راحت طلبی و خوشگذرانیهایی زود گذراست بفروشد

این سزای ملتی است که تاریخ و قهرمانان خود را فراموش کند وسیاهی لشکر دشمنان و بیگانگان شود آری ملتی که روزگاری حقیقتا سر ایران بود و مسائل سیاسی کشور را قبل از پایتخت کنکاش می کرد امروز مضحکه این و آن میگردد مشتی فارس ارذل نزادپرست ملیت و تاریخ و مشتی کرد طماع خاکهای او را نشانه گرفته اند ببین یک ملت خود را از کجا به کجا می آورد

اگر این ملت به موقع از جنبش آزادیستان و حکومت ملی آذربایجان حمایت کافی می کردند و در صدد رفع اشکالات آنها بر می آمدند امروز دیگر بر چنین تحقیری معروض نمی ماندند

دادن رای در پای صندوق رای به نفع یک هویت طلب آذربایجانی هنری نیست مهم دفاع ازشجاعانه از آرای خویش و عدم تسلیم در مقابل زور و اقتدار است

حال همه می دانیم درد ملت از کجا ودرمان آن چیست, اجتناب از عوامزدگی و بالطبع خوشگذرانی و غفلت, تکیه بر آزادی و آزادگی تداوم اعتراض به سیاستهای شئونیستی و تحمل ناملایمات

والسلام علیکم و رحمه الله

Saturday, April 08, 2006



برادر حجت الاسلام عظيمي پس از 3 روز آزاد شد
85/1/16

مختار عظيمي كه شب روز سه شنبه بازداشت شده بود ، در اين زمينه اظهار كرد : ساعت 5/11 شب بود كه پس از ملاقات با دوستم به طرف چهارراه شريعتي آمدم و سوار يك ماشين پيكان شدم . راننده از من پرسيد كه در اين وقت شب در خيابان چكار مي كني و من پس از اينكه گفتم در منزل دوستم بودم پرسيدم كه شما با چه حقي اين سوال را از من مي پرسيد ؟ و او گفت برويم در اطلاعات بگويم كه چرا مي پرسم . و به اين بهانه مرا به نيروي انتظامي بردند . در آنجا اول برخورد بسيار نامناسبي داشتند و با پوتين مرا چندين بار زدند و از الفاظ ناروا استفاده كردند و پس از آن به اطاق انفرادي انداختند . ساعت 5/12 شب بود كه در اطاق را باز كردند و مرا دلداري دادند و من نيز از فرصت استفاده كرده و درخواست نمودم كه به منزل اطلاع دهم ولي به من اجازه ندادند كه بگويم در بازداشت هستم .

مختار عظيمي سپس افزود : صبح زود مرا بيدار كردند و بازجويي شروع شد . از من در مورد افراد مي پرسيدند و اينكه تا بحال در كداميك از مراسمات شركت كرده ام . مي گفتند كه عده اي در پشت پرده اين قضايا هستند كه از خارج پول مي گيرند و از شماها به عنوان وسيله ابزاري استفاده مي كنند و از اين گونه حرفها.

مختار عظيمي در مورد آزادي خود گفت : پس از اينكه مرا به دادگاه بردند قاضي سوالاتي پرسيد و چون در پرونده من چيزي نبود مرا آزاد كرد و گفت كه دفعه بعد راحت آزاد نمي شوي .

عظيمي در خاتمه گفت : در مدت سه روز بازداشتي هيچ چيزي براي خوردن ندادند .

Tuesday, March 28, 2006

حکم زندان حجة الاسلام عظیمی قدیم تایید گردید




یکشنبه 6 فروردین ماه سال 1385

حجة الاسلام عظیمی قدیم روانه زندان شد

حکم زندان حجة الاسلام عظیمی قدیم روحانی آذربایجانی توسط دادگاه تجدید نظر تایید گردید و وی امروز یکشنبه ششم فروردین ماه راهی زندان تبریز شد.

عظیمی قدیم که در مراسم سالگرد انقلاب مشروطیت در کنار مزار باقرخان سالار ملی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۴ دستگیر شده بود پس از تحمل سه ماه زندان توسط دادگاه ویژه روحانیت تبریز محاکمه شد.وی علاوه بر محکومیت به 5 سال ممنوعیت خروج از کشور و 5 سال منع اقامت در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان و انجام هر گونه فعالیتهای تبلیغی در استانهای فوق و 10 سال محرومیت از پوشیدن لباس روحانیت به یکسال و همچنین سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده بود که احکام زندان از امروز توسط شعبه اجرای احکام دادگستری تبریز اجرا می شود و روحانی ترک دوران حبس خود را به مدت یکسال پس از کسر سه ماه بازداشت قبلی آغاز می کند.

حجت الاسلام عظیمی روانه زندان تبریز شد




با تایید حکم صادره توسط دادگاه تجدیدنظر

حجت الاسلام عظیمی روانه زندان تبریز شد

با تایید حکم صادره دادگاه ویژه روحانیت تبریز در محکمه تجدید نظر، روز یکشنبه،6 فروردین ماه، 1385، روحانی مبارزآذربایجانی، حضرت حجت الاسلام والمسلمین عبدالعزیزعظیمی قدیم در تبریز زندانی شد.

شعبه دوم تجدید نظر دادگاه ویژه روحانیت، ضمن ابرام حکم دادگاه قبلی مبنی بر یک ونیم سال زندان، 5سال تبعید به شهرهای غیر آذربایجانی، خلع لباس روحانیت به مدت 10 سال و نیز منع خروج از کشور به مدت ده سال و... اتهاماتی را که ذیلا نقل خواهد شد به آقای عظیمی وارد کرده است.

با توجه به اینکه برگه این اتهامات به آقای عظیمی داده نشده و تنها یک بار متن شفاها در حضور وی خوانده شده است فلذا متن کاملی از این اتهامات که در مقدمه حکم درج شده بوده در دست نیست و به ناچار تنها قسمتهایی از این اتهامات که توسط حجت الاسلام عظیمی یادداشت شده است درج میشود:

- وابستگی به گروهک پان تورکیسم
- مخالفت با جمهوری اسلامی ایران
- مخالفت با نظام سیاسی کشور
- شرکت در تجمع قبر باقرخان و ایجاد درگیری
- تحریک آذری زبانان (تورکهای آذربایجان) به تجزیه طلبی و جدائی از ایران

اما متن یک حکم کلی صادره شده که برگه ای از آن به حجت الاسلام عظیمی تحویل و ایشان عین آن را توسط تلفن به دوستان خود در خارج از زندان قرائت کرده اند چنین است:

متن حکم کلی:

مرجع رسیدگی: شعبه دوم دادگاه تجدید نظر ویژه روحانیت

تاریخ رسیدگی:84/12/1

تجدید نظر خواه: عزیز عظیمی قدیم

تجدید نظر خواسته: دادنامه صادره از شعبه پنجم دادگاه ویژه روحانیت به شماره کلاسه 83-4686-6

رای دادگاه :

در خصوص اعتراض تجدید نظرخواه به دادنامه صادره از شعبه پنجم با توجه به اینکه دادنامه مذکور مستدل و مستند صادر گردیده است لذا اعتراض غیر وارد تشخیص و موجبی برای فسخ آن نمی باشد. لذا به استناد بند الف ماده 49 آئین نامه دادسراهای و دادگاههای ویژه روحانیت عینا تایید و ابرام میگردد.این رای قطعی است.

رئیس شعبه دوم تجدید نظردادگاه ویژه روحانیت
رهبر پور
مستشاران شعبه دوم تجدید نظر
احد طباطبائی
نبی الله راجی

لازم به یاد آوری است که حجت الاسلام والمسلمین عبدالعزیزعظیمی قدیم چندی پیش همزمان با گرامیداشت چهاردهمین یادواره فاجعه نسل کشی مسلمین خوجالی توسط ارامنه، در ششم اسفند ماه درمیدان استانه شهر قم، به همراه نزدیک به 60 نفر از فعالین حرکت ملی آذربایجان و مردم قم بازداشت و به مدت 48 ساعت در بند اداره اطلاعات این شهر زندانی شد.

به نظر می رسد حبس شدن این روحانی مترقی و مبارز تورک، موجی از نارضایتی را در میان اقشار مختلف مردم آذربایجان بخصوص در میان طبقه روحانیت مترقی ایجاد خواهد کرد.

Sunday, March 19, 2006



روحانی عالیقدر حجت الاسلام عظیمی قدیم به اعدام تهدید شد

روحانی عالیقدر حجت الاسلام عظیمی که به قید سپردن وثیقه آزاد شده است باید برای محاکمه مجدد در دادگاه شهر تبریز حاضر شود نامبرده در یک تماس تلفنی با دادسرای تبریز از فرشی که دادیار می باشد خواستار چند روز مهلت بیشتر برای مراجعت به دادگاه می شود فرشی در پاسخ با عصبانیت می گوید در این صورت وثیقه را مصادره خواهد کرد حجت اسلام عظیمی قدیم به اینگونه رفتار معترض می شود و در پاسخ ، فرشی می گوید او قدرت این کار را دارد و این کار را خواهد کرد و در ادامه حجت اسلام عظیمی قدیم را مورد تهدید قرار داده و می گوید من تا کنون حکم اعدام ده الی پانزده تن از منافیقن را صادر کرده ام و یقین بدان در فرصت مناصب حکم اعدام منافقی همچون تو را نیز صادر خواهم کرد لازم به یاد آوری است تراژدی آیت الله شریعتمداری که ضربه روانی سنگینی به مردم آذربایجان زد باعث شده است که مردم آذربایجان به نوع رفتاری که با حجت اسلام عظیمی قدیم می شود حساسیت زیادی از خود نشان دهند

Wednesday, March 01, 2006

بازجو: اينجا اردبيل و تبريز نيست كه ترك بازي دربياوريد



بازجو: اينجا اردبيل و تبريز نيست كه ترك بازي دربياوريد

حجت الاسلام عظيمي : از ميهمانان خود شرمنده شدم

پس از حوادث سالگرد فاجعه خوجالي در قم ، گفتگويي را با حجت الاسلام عظيمي ترتيب داديم كه از نظرتان مي گذرد .

آقاي عظيمي در رابطه با حوادث قبل از برگزاري مراسم گفت :

ما قبل از مراسم به فرمانداري نامه داده بوديم و رسما درخواست مجوز نموده بوديم ولي چند روز از اين ماجرا گذشت و از فرمانداري خبري نشد و ما اين امر را به عدم مخالفت امر تلقي كرده و در شهر شروع به تبليغ نموديم . در نماز جمعه تراكتهايي پخش كرديم و در ديوارهاي شهر اطلاعيه هايي زديم ولي با اين همه حساسيتي نسبت به اين امر نشد تا اينكه چند ساعت قبل از مراسم به بنده تلفن كرده و گفتند كه حكم دستگيري مرا دارند و از من خواستند كه محل خود را اطلاع دهم . ما در آن زمان در حسينيه بوديم و آماده ميشديم كه به مراسم برويم . پس از اينكه از محل خارج شديم ماموران مرا دستگير كرده و با خود بردند و پس از آن به اداره اطلاعات قم انتقال دادند .

آقاي عظيمي در مورد نحوه رفتار با ايشان گفت :

در اول بازجو به مليت و خودم توهين كرد . يكي از صحبتهايش اين بود كه اينجا اردبيل و تبريز نيست كه ترك بازي دربياوريد . و من هم به همين خاطر بازجويي ندادم ولي پس از آن قاضي از اين گفته بازجو عذر خواهي كرد .

حجت الاسلام عظيمي در مورد دلايل مخالفت مسئولين با اين مراسم گفت :

آنها گفتند كه اگر اين مراسم فقط با حضور افراد موجود در قم برگزار ميشد ما حساسيتي نداشتيم ولي چون از شهرستانهاي ديگري هم آمده بودند با توجه به وضعيت حساس قم برگزاري اين مراسم به صلاح نبود چرا كه عده اي حاضر شده بودند بر عليه شما ها اقدام كنند و ما به خاطر حفظ امنيت شما ، شما ها را دستگير كرديم . پس از مراسم هم همه را آزاد نمودند و مرا هم به اين خاطر نگه داشتند تا همه ميهمانان بروند ولي پس از آن آزاد كردند و من از اينكه نتوانستم از ميهمانان خود پذيرايي كنم شرمنده هستم .

وي در مورد برگزاري مراسم گفت :

تجمع محدود صورت گرفته بود ولي پلاكاردها باز نشدند و ما مي خواستيم كه پرچم ارمنستان را نيز آتش بزنيم كه اين امر اتفاق نيفتاد .

Monday, January 30, 2006

مبارزه ضد نژاد پرستي در آذربايجان شروع شده و خاموش نخواهد شد



گزارش سفر حجت الاسلام عظيمي قديم به چند شهر آذربايجان

مبارزه ضد نژاد پرستي در آذربايجان شروع شده و خاموش نخواهد شد.

حركت جبهه خلق مسلمان و آيت الله شريعتمداري حركتي ايدئولوژيك بود كه بعضي از حقوق ملي آذربايجان نيز در آن لحاظ شده بود پس مطابق با خواسته هاي ملي ما نبود اما قيام 21 آذر پيشه وري كاملا با خواسته هاي ملي ما مطابقت دارد

شاهين حسني



«يوجه لردن يوجه تنگريم، كيمسه بيلمز نئجه تنگريم»

از كتاب ده ده قورقورد

حجت الاسلام عبدالعزيزعظيمي قديم درست بعد از عزيمت از سفر خارج خود حكم جديد دادگاه روحانيت مبني بر 15 ماه زندان 5 سال ممنوعيت از حضور در استانهاي شمال غرب كشور، 5 سال ممنوعيت خروج از كشور و 10 سال خلع لباس روحانيت را دريافت داشته و بعد از يك شب استراحت در منزل شخصي خود واقع در شهر مقدس قم به تبريز آمدند. بنظر مي رسد اين حكم كه در زمان اقامت ايشان در سوئد به خانواده شان ابلاغ شده به منظور ايجاد شبهه در ايشان براي برگشت به وطن بوده تا از وجود موثر ايشان در بطن حركت ملي آذربايجان جلوگيري شود اما حاج آقا عظيمي در يكدست خود قرآن و در دست ديگر كتاب ده ده قورقود را گرفته و به استعانت از 14 معصوم به وطن برگشته و مصمم اند تا مبارزه بر حق ملي آذربايجان را همراه و همگام باشند .

حاج آقا عظيمي در زندگي شخصي خودشان بسيار مقيد به رعايت شعائر اسلام هستند گاهي نيز به دوستان نزديك خود كه تقريبا همگي از جمله ملتچي ها هستند در مورد بجاي آوردن وظايف ديني علي الخصوص نماز سفارش مي كنند . با وجود اين شخصي روشنفكر بوده و اعتقادي به اجبار در دين ندارد . {...} در گفتارشان و بخصوص در صحبتهاي رسمي خود سعي دارند كلمات اصيل تركي بكار ببرند . ايشان در مورد مسائل سياسي استعداد خاصي دارند اما فرصت مطالعه ايشان بسيار كم است . چند روزي كه در خدمتشان بودم دريافتم كه تمام توجه ايشان به آذربايجان است . ايشان با اعلام قبلي خودشان و با دعوت فعالين حركت ملي در شهرهاي مراغه ، قوشاچاي ، سولدوز ، بناب و ميانه به اين شهرها سفر كرده و از نزديك با آنها ديدار نمودند . جلسات سخنراني كه گاه به مكالمه خودماني تبديل مي شد گاهي تا دير هنگام به طول مي كشيد .

بعضي از بيانات مهم ايشان كه در اين سفرها ابراز داشتند در 14 مورد تنظيم كرده ام .

1- حركت ملي آذربايجان و دين مبين اسلام هيچ منافاتي با هم ندارند و رابطه بين آنها رابطه ظرف و مظروف است . اگر مليت نباشد ظرفي نيست كه بخواهيم محتوايي به اسم دين و اسلام در آن داشته باشيم .

2- حق و حقوق ملي تركهاي آذربايجان را طالبيم . اگر اين حق و حقوق با حفظ تماميت ارضي ايران و در چارچوب ملي ايران اعاده شود كه چه بهتر و گرنه روشهاي ديگري نيز هست كه ابائي از طرحشان نداريم .

3- حكم اسلام در مورد اعمال غير انساني ارامنه عليه تركهاي مسلمان آذربايجان جهاد است در حاليكه رژيم جمهوري اسلامي با كمكهاي مادي و معنوي از جمله ارسال گاز شهري به ارامنه اشغال مناطق مسلمان نشين آذربايجان توسط آقايان ارامنه را تاييد مي كند .

4- خداوند در قرآن كريم اختلاف زبان و مليت را از آيات خود مي داند و كساني كه با استفاده از بيت المال مسلمانان ترك و كرد عرب و بلوچ و ... سعي در از بين بردن هويت ملي اين اقوام مي كنند و بعبارت ديگر مي خواهند زبان فارسي را بين اين ملت ها گسترش دهند دچار عملي غير انساني و غير اسلامي شده و نيات نزاد پرستانه خود را زير لواي اسلام پنهان مي كنند.

5- ضمن تشكر از آذربايجانيان مقيم اروپا و بخصوص اعضاي «فدراسيون آذربايجان» در سوئد بخاطر زحمات بي شائبه شان در رابطه با دعوت بنده به اروپا و راهنمائي بنده در ابلاغ و رساندن صداي مظلوميت تركهاي آذربايجان به گوش مجامع اروپائي، معتقدم فعالين حركت ملي آذربايجان داخل كشور حداقل يك سروگردن از اين دوستان بالاترند. و در مواردي برتري فعالين داخل كشور در سطحي غير قابل مقايسه با فعالين خارج است.

6- راه آزادي آذربايجان را در حضور گسترده و قاطع ملت در اجتماعات اعتراض آميز عليه دولت و واهمه نداشتن ملتمان از مجازات و زندان مي دانم.

7- مبارزه ضد نژاد پرستي در آذربايجان شروع شده و خاموش نخواهد شد. براي گسترش زبان ومليت فارسي و تحميل آن به ساير مليتهاي ايران بخصوص تركهاي آذربايجان و ادامه حمايت از ارامنه بر ضد مسلمانان جمهوري آذربايجان بايد از روي جنازه ما بگذرند.

8- فعالين حركت ملي آذربايجان بايد بين خودشان رئوف و مهربان بوده و گذشت داشته باشند و عليه دشمن مشتركشان كه چشم طمع به سرزمينشان داشته و در صدد امحاء زبان و فرهنگ و مليت آنها هستند متحد شوند . فعال حركت ملي بايد شجاع باشد .

9- از نقطع نظر شريعت اسلام و قانون اساسي كشور عملي مرتكب نشده ام كه مشمول چنين مجازات غير اسلامي و غير انساني شوم. اما با وجود اينكه به آزادي خدادادي ام كه تحفه ايست الهي و لباس روحانيت كه تحفه امام زمان است و هم چنين همراهي با ملتم بسيار علاقمندم،‌اگر اينها و ساير حقوق بنده را از من سلب كنند باز دست از مبارزه نخواهم شست. اولويت ما اعاده حقوق اوليه آذربايجان است نه حقوق شخصي خودمان.

10- جنبش فمنيزم در آذربايجان را در معناي حضور خواهران ديني و ملي خود در صحنه هاي سياسي و اجتماعي و بخصوص فعاليت در زمينه احيائ فرهنگ ملي آذربايجان و مبارزه براي اعاده حقوق ملي مان محق و بسيار مي دانم . البته به كيفيتي كه در شان زن مسلمان آذربايجاني است . مطرح شدن زن در جامعه به مثابه يك كالاي تزيين شده چيزي است كه حتي فمنيستهاي دو آتشه نيز با آنان تحت عنوان پورنوگرافي سخت مخالفند چه برسد به ما كه معتقد به اسلام هستيم .

11- اسلام ديني انترناسيوناليستي است و به همه انسانها با يك ديد مي نگرد اما در اسلام نيكي به والدين در مرتبه اول سفارش شده و سپس نيكي به اقوام و نزديكان . با اين حساب دوستاني كه مظلوميت ملت خود را ناديده انگاشته و در راستاي رفع تبعيض و اعاده حقوق مردمي ديگر در غير آذربايجان قدم برمي دارند سخت در اشتباهند .

12- دوستان نبايد حركت ملي آذربايجان را به ايدئولوژي هاي مختلف بسته و حركت را به چپ و راست بكشند . تا زماني كه حقوق ملي ما اعاده نشده اولويت تنها با مسئله آذربايجان است .

13- تاريخ آذربايجان نشان مي دهد كه تغيير رژيم بدون داشتن برنامه اي هدفدار به نفع تركهاي آذربايجان نيست . هدف مبارزه ما نبايد در تغيير رژيم متمركز شود . ما بايد ملت خود را هويت طلب بار آورده و براي مقابله با بحرانهاي احتمالي آينده و تغيير وضع ملي كنوني مان آماده سازيم .

14- حركت جبهه خلق مسلمان و آيت الله شريعتمداري حركتي ايدئولوژيك بود كه بعضي از حقوق ملي آذربايجان نيز در آن لحاظ شده بود پس مطابق با خواسته هاي ملي ما نبود اما قيام 21 آذر پيشه وري كاملا با خواسته هاي ملي ما مطابقت دارد و بر خلاف تبليغات رژيمهاي فارس پرست ضد مذهبي نبوده و دلايلي وجود دارد كه نشان مي دهد پيشه وري مقيد به اسلام بوده و كمونيزم تنها روشي سياسي و اجتناب ناپذير در آن دوران بر عليه ديكتاتوري بوده . در دوران حكومت يكساله هم پيشه وري با دين و خادمين ديني برخورد محترمانه اي داشته است .

Monday, January 23, 2006

ما مي خواهيم با ما مثل آوارگان رفتار نشود



ما مي خواهيم با ما مثل آوارگان رفتار نشود

متن دفاعيه حجت الاسلام عظيمي

امروز در دادسراي ويژه تبريز محاكمه اي برگزار مي شود، در نگاه اول محاكمه اي از جنس محاكمه هاي قبلي است اما به نظر مي رسد اين محاكمه در تاريخ نظام جمهوري اسلامي بي سابقه باشد، طلبه اي را محاكمه مي كند كه خود تربيت كرده است و انديشه اي را به استيضاح مي كشد كه خود مبلغ آن بوده است، مثل آن زلزله اي است كه اگر ويرانگر باشد به مرور ايام ابعاد فاجعه آن نمايان تر خواهد شد و اگر ويران نتوانست كند تعجبها را به مرور زمان بر خواهد انگيخت، در اين محاكمه نه تنها متهم بلكه قاضي و وكيل و دادستان و داديار نيز به نوعي تحت محاكمه اند. پرونده اي كه متهم آن مدعي است به جاي محاكمه لوح تقدير و جايزه غيرت و شرف را سزاوار است و پرونده سازان آن با خلا قانوني و شرعي براي حداقل مجازات متهم مواجه اند هر چند كه پرونده سازان به چيزي كمتر از اشدّ مجازات هم قانع بشو نيستند چرا كه بعد از حكم محروميت پارسال هرگز دلشان خنك شده و بلافاصله در صدد تشكيل پرونده جديد در آمدند و بعد از يك سال در يك مراسم فاتحه خواني و گراميداشت مچ گيري نموده و به پاي ميز محاكم كشاندند. اين متهم چه گناهي كرده است كه هنوز يك حكم به تجديد نظر نرفته و بر نگشته دوباره به دادسرا فرا خوانده مي شود، شايد قاضي محترم تصور كنند علت اصلي دستگيري متهم مراسم گراميداشت سالگرد مشروطه بود در حالي كه چنين نيست و يك هفته قبل از مراسم از متهم بازجويي به عمل آمده بود و پارسال دو- سه هفته بعد از صدور { ...} جناب آقاي قاضي، پرونده اي در مقابل شما پر از ابهامات كذب و اغراق آميز است، يك نوع اعتراض منفي به حكمي است كه پارسال بر عليه من صادر كرده بوديد و ظاهراً آقايان به آن حكم رضايت نداشته اند و پس از فشار بر دادگاه و عدم توفيق در راي تجديد نظر، نزديك ترين راه را بنياد نهادن پرونده جديد دانسته اند. بر خلاف پرونده سازان و گزارش نويسان متهم اين پرونده بحمدا... در عين جواني كار خود را خوب بلد است و راه خود را بهتر مي شناسد. كه صد البته خالق يكتا بهترين يار و ياور اينجانب در برابر توطئه هاي پشت سر و پيش رو و ايضاً چپ و راست بوده است. متهم اسمش عظيمي است، طلبه اي كه در عين زخمي بودن، خونسردي خود را حفظ مي كند و اسير احساسات نمي شود، احساساتي كه بعضاً پيرمردان مجرب را اسير خود كرده و از گذشته خويش پشيمان نموده است. متهم كسي نيست كه با نكوهش لائمان از راه خود باز گردد، متهم مي گويد: آزاديخواهي و عدالتخواهي هزينه دارد و بدون هزينه مفت به دست نمي آيد.

قاضي محترم اگر بيوگرافي متهم را بررسي مي كردند، بهتر متوجه مي شدند كه او چه مي گويد و چه مي خواهد. متهم اگر چه قطّاع نيست، اما در مورد راه خود و اينكه حجت شرعي براي فعاليتهاي خود دارد به قطع رسيده است و همه ما در دروس اصول حوزوي خوانده ايم قطع به هر طريق و سبب حاصل شود، حجتيت دارد، هر چند كه از راههاي غير متعارف بدست بيايد.

متهم يك ناراضي سياسي نبود كه به دنبال بهانه و ايراد بر عليه نظام بگردد، متهم روزگاري مثل شما ها سياستهاي تبعيض آميز حاكميت را در مقابل فرزندان آذربايجان توجيه مي كرد، چرا كه باور نمي كرد در سايه حكومت اسلامي سياست آپارتايد ملي و قومي و زباني كمين كرده باشد و هرگاه فرصتي يابد از سايه بيرون آمده و آزادانه به ترك ستيزي و عرب ستيزي و.... بپردازد. براي متهم الزامي نيست علت و طرق قطع و يقين خود را به قاضي بگويد، بلكه اين دادستان و قاضي هستند كه بايد دليل جرم و بزه را ارائه دهند. لكن از آنجا كه بعلاوه اتهامات تفهيم شده ناوارد و بي پشتوانه و ناصواب، گزارشاتي در پرونده ديده مي شود كه اگر متهم به دفاع مشروع و جدي بپردازد، اين گزارشات احتمالاً قاضي محترم را نسبت به متهم بدبين مي كند و اي بسا كه زودتر از دفاع متهم، قاضي را به تصميم ناصواب سوق دهند. لذا باز هم از قاضي محترم خواهشمندم در بررسي اين پروند حوصله خرج دهند و به دفاعيات متهم ارج نهند كه انشا... چنين خواهد بود.

متهم طلبه اي كه به غير از حوزه علميه در هيچ دانشگاهي تحصيل نكرده است، لذا فرض اينكه فضاي دانشگاه وي را به اين تفكر رهنمون ساخته، درست نيست. متهم كسي است كه تا به حال هيچ سفر خارجي بجز سفر به عتبات عاليات نداشته است، لذا فرض اينكه از خارج از كشور متاثر شده است، صحيح نيست.

متهم اولين نوع فعاليت اعتراض آميز خود را در شهر قم در بين طلاب حوزه علميه قم شروع كرده است، زماني كه نه سايتي را مي شناخت و نه نشريه اي را، نه از

حامد ايمان شناختي داشت و نه از دكتر نظمي كه به قول گزارش نويسان و پرونده سازان عناصر پان توركيست محسوب مي شوند.

متهم مي تواند طلاب معمم عادل را براي شهادت به دادگاه بياورد تا قسم ياد كنند كه عظيمي خودش با تفكر خود و با احساس خود به اين بي عدالتي ملي پي برده است. عظيمي در اوائل ازدواج به همسر خود نيز گفته بود، اگر قرار باشد فرزندمان را مثل ديگران فارس به بار بياوريم، خداوند به ما فرزند ندهد. متهم با طلاب حوزه علميه بحثهاي فراواني در اين مورد داشته است كه بحمدا... همگي زنده اند و مي توانيم براي شهادت آنها را به كمك پرونده بياوريم.

متهم چطور به عرصه مطبوعات كشيده شد؟

متهم پس از بازگشت از قم و اشتغال در استان اردبيل خود قلم بدست مي گيرد و از ناعدالتي هاي فرهنگي مي نويسد، مقاله اي با نام فارس زدگي مقدمه غرب زدگي.

عظيمي مقالاتي به نويد آذربايجان مي نويسد كه هرگز درج نمي شوند، به دفتر روزنامه پيام اردبيل مي رود اما {...}مسئول آن نشريه موضوع را عوض كرده و در مورد روحانيت بحث و جدل مي كند، عظيمي كه براي ثواب كردن آمده بود كباب شده و به غمخانه خود باز مي گردد. لازم به ذكر است متهم در اين زمانها خيال مي كرد با كسب مجوز از دولت بهتر مي توان به تجمع و راهپيمايي پرداخت لذا دلش مي خواست در يك تجمع حضور داشته باشد و اعتراض خود را به مسئولين برساند اما شكر خدا كه آن زمانها موفق به اين كار نشد. متهم مقاله اي در مورد الفباي عربي براي زبان تركي را به دفتر نشريه آراز برد، ولي باز هم درج نشد تا بالاخره در نشريه وراوي مشكين شهر مقاله «چه مي گويند اين بچه هاي من» درج شد. بلافاصله سيل حملات ناجوانمردانه بر سر يك طلبه تنها آغاز گرديد و بلافاصله به سازمان تبليغات اسلامي قم احضار و در آنجا مورد اهانت شديد قرار گرفت و از شكايت و گزارش نه گانه از نهادها و تشكيلات متعدد بر عليه خود مطلع گرديد. از عظيمي خواسته شد كه ديگر درباره اين مسائل چيزي ننويسد و عظيمي از سرنوشت سياه و نگران كننده ترسانده شد. عظيمي ناراحت و غمگين به اردبيل بازگشت، اما نگراني از آينده ملت او را از سرنوشت خود غافل كرد و اين بار مقاله اي را با نام «اتحاد ما با اسلام است يا زبان فارسي» در نشريه وراوي نوشت تا اينكه بعدها در نشريه آراز مقالاتي نوشت و به عضويت در هيئت تحريريه اين نشريه وزين در آمد.

عظيمي در همين حد و اندازه فعاليت مي كرد تا اينكه در 4 خرداد ماه 83 به عنوان متهم به دادسراي ويژه روحانيت احضار شد و چند روز قبل از موعد مقرر به تصور اينكه ديگر فرصت چنداني براي نوشتن نخواهد داشت، مقاله «فارس زدگي ماري خوش خط و خال» را نوشت. وقتي به دادسرا آمد متوجه شد كه دادگاه بجز ترساندن هيچ كاري با او نداشته است و هيچ اتهامي به متهم تفهيم نمي شود و دادسرا فقط در صدد ارشاد! متهم بوده است و فقط چند سوال به صورت كتبي و شفاهي از متهم پرسيده مي شود و اين سوالات اغلب از مقاله فارس زدگي بود، يعني مشخص مي شود كه عظيمي فقط به خاطر فكر و انديشه اش به دادگاه احضار مي شود و هيچ اتهامي غير از اين نداشته است و در اين بازجويي حتي يك اتهام هم به متهم تفهيم نمي شود بجز بازجوييهايي در مورد مقاله فارس زدگي كه بعد از صدور و وصول احضاريه درج شده بود و هيچ ربطي به احضار متهم نداشته است و با اين مقدمه مي شود نتيجه گرفت كه عظيمي و حتي دوستان عظيمي نه به خاطر يك تجمع و مراسم بلكه به خاطر انديشه ضد تبعيض به دادگاهها و زندانها كشيده مي شوند و اتهاماتي از قبيل ارتباط با عناصر داخلي و خارجي فعاليت بر عليه نظام و غيره پرونده سازي بيش نيستند و خواهيد ديد كه از هر كاهي، كوه ساخته اند. برخي اتهامات كذب محض و دروغ و افترا و گزارش سازي و برخي ديگر صرفاً يك فعاليت آزاد سياسي است كه در ذيل به آنها اشاره خواهد شد. ضمناً معلوم نيست كه در گزارشات آقايان به ساير فعاليتهاي اينجانب از قبيل تدريس در بسيج و سپاه پاسداران، تدريس كلاسهاي كميته امداد، گرفتن لوحهاي تقدير متعدد از نهادهاي انقلابي و دفاع از اصل انقلاب و نظام و حريم روحانيت. پايبندي جدي به دين مبين اسلام و مذهب بر حق تشيع اشاره شده است يا فقط از متهم ي فرد ناراضي صد در صد و {...} افراطي اغفال شده ساخته اند و هم براي متهم و دادگاه مسلم است كه اگر خداي ناكرده يك طلبه اي به اتهام فساد اخلاقي به اين دادگاه احضار مي شد، به اندازه عظيمي بر او سخت گيري نمي شد. در حالي كه هم سن و سالان عظيمي به فكر خوش گذراني و عيش و نوش شخصي هستند، عظيمي به خاطر جرم خروج از زرق و برق دنيوي و جستجوي كمال انساني در عدالت خواهي و آزاديخواهي ديني سالها تحت نظر مي باشد و ماهها بلا تكليف در زندان به سر مي برد، دست مريزاد بر اين حاكميت و اين دادگاه كه فرزند تربيت شده انقلاب را به زنجير مي كشد و اين همه فشارهاي سنگين بر يك سرباز امام عصر(عج) تحميل مي كند.

در همه جاي دنيا ابتدا پرونده متهم را به حدي تكميل مي كنند كه متهم را قابل پيگرد و محاكمه قرار دهد، يعني ابتدا بزه و اتهامي مشخص براي متهم دست و پا مي كنند سپس او را به دادگاه مي كشند اما در مورد من ابتدا دستگير مي كنند و چون چيز به درد بخوري براي محاكمه ندارند بعد از دستگيري ماهها به زحمت مي افتند تا اتهاماتي را متوجه متهم كنند و هر بار به دادسرا بدرقه مي شوم با موجي از اتهامات تفهيم نشده و گزارشات بي پايه و اساس جديد مواجه مي شوم. همه جاي دنيا سعي مي كنند معاند را به مخالف و مخالف را به منتقد تبديل كنند اما در مورد ما منتقد را ابتدا به مخالف و رفته رفته به معاند و شايد روزي به محارب تبديل مي كنند و گاهي نيز رزمنده جبهه هاي جنگ تحميلي را با سوء تدبير و پافشاري بر سياست خشك فارس گستري اصرار بر بايكوت صداي عدالتخواهي و آزادي خواهي به جلاي وطن مجبور و به مخالف سرسخت تبديل مي كنند. چه مي شد هزينه هايي را كه براي بايكوت صداي عدالتخواهي اقوام غير فارس هزينه مي شود صرف احياي فرهنگ آنان مي شد. چه مي شد ملتي كه در شعارها سر ايران محسوب مي شوند از تحقير و تبعيض و روي آوردن به مهاجرتهاي اجباري و اشتغال در شغلهاي حقارت آور نجات مي يافتند. چه مي شد ملت پر استعداد خوزستان در روي مخازن نفتي با شكم پر مي خوابيدند؟ و چه مي شد ملت كرد و بلوچ از بيكاري و فقر و گرسنگي و تبعيض فرهنگي رها مي شدند. آيا هنوز سياست هر چه فقيرتر قابل كنترل تر طرفداراني دارد. اگر ادعاهاي من متهم را در مورد اين تبعيضها وارد نمي دانيد به زنان و دختران حليم فروش و گاو چران خوزستان بنگريد كه در حالي كه هم سن و سالان آنها در پايتخت با ماشين و موبايل اهدايي بابايي از خانه خارج و با ترمزهاي وحشتناك در خيابانهاي تهران پرسه مي زنند، به دختران جوان ملت كرد بنگريد كه براي سير كردن شكم خود به همراه خانواده خود در مزرعه ها و كوره هاي آجر پزي به صورت شبانه روزي كار مي كنند و به دختران آذربايجاني بنگريد كه براي رهايي از فقر و گرسنگي روي تخته اي قالي بافي بينايي خود را از دست مي دهند. آيا اينها به منزله دختران مسئولين نيستند؟ در حالي كه هم سن و سالان آنها در تهران و يزد و اصفهان با دهن كجي به ما و شما با بد حجابي و بد لباسي هر چه تمام خيابانهاي كشور را آلوده مي كنند. باز به پيرمرد و پير زن و جوان بيكار بلوچ بنگريد كه نمي دانند اين سنگ را از كجا خورده اند، اگر به اين اشك چشمها بنگريم و بدانيم كه فرزندان خردسال بوستان و هويزه و دشت عباس چقدر از سوء تغذيه رنج مي برند، راز روشني گوهر ها را خواهيم يافت و ايضاً راز زيبايي شهرهاي مركزي كشور را.

من يك ترك آذربايجاني هستم و همان قدر كه فارسي ها مليت و فرهنگ خود را دوست دارند، من هم وطن و فرهنگ وطني خصوصاً زبان مادري ام را دوست دارم. ما كه از يزدي ها و شيرازي ها و كرماني ها نمي خواهيم فرزندانشان را ترك به بار آورند، ما كه براي تدريس زبان فارسي آنها مشكلي به ايجاد نمي كنيم، حرف ما فقط اين است خداوند مليت و زبان ما را متفاوت با شما خلق كرده است و تا آنجايي كه مي دانيم ما زاده اين آب و خاك هستيم. ما به عنوان پناهنده جنگي و سياسي به ملت فارس تحميل نشده ايم. اينجا وطن ماست و ما مي خواهيم با ما مثل آوارگان رفتار نشود، در اين كشور بايد همه مليتها و زبانها به رسميت شناخته شوند و همه آنها بايد از حقوق يكسان برخوردار شوند. دارالفنون ملت ترك نبايد به آتش كشيده شود و بايد ملت مظلوم ترك از زير بار تحقير و تبعيض و ترك ستيزي رها شوند تا مجبور نشوند فرزندان خود را فارس به بار بياورند.

جناب آقاي اسماعيلي اگر بنده هم در جايگاه شما بودم و اين پرونده قطور و اين گزارشات اغراق آميز و در عين حال غير واقعي را مي ديدم، شايد به متهم بدبين مي شدم. عوامل وزارت اطلاعات قبل از هر دادگاهي تكليف سوژه هاي خود را مشخص كرده و گزارشات متناسب با آن را به دادگاه مي آورند. در كشور ما به جاي آنكه ضابطين با درخواست دادگاهها به كمك آنها بيايند اين دادگاهها هستند كه به كمك وزارت اطلاعات و شايد شوراي امنيت ملي مي آيند. يعني پرونده را قبل از دادگاه وزارت اطلاعات تشكيل مي دهد و براي اجراي احكام مطابق ميلش از دادگاهها كمك مي گيرد. اما اگر قاضي محترم بدون توجه به پرونده سازي ادارات اطلاعات به پرونده ما نگاه نوين داشته باشند و اگر شناخت كافي از متهم خود داشته باشند به جز حكم برائت و عذر خواهي از متهم هيچ چاره اي را در پيش رو نخواهند ديد.



توضيح : به علت دست نويس و كپي بودن دفاعيه چند كلمه اي خوانده نشد كه با پوزش از خوانندگان آنها را به صورت {...} نشان داده ايم

منبع:سایت شمس تبریز

در گذشت دانشمند بزرگ ملت ترك ايران



در گذشت دانشمند بزرگ ملت ترك ايران

بسم ا... الرحمن الرحيم

انا ا.... و انا اليه راجعون

با خبر شديم استاد محمد علي فرزانه يكي از بزرگمردان كم نظير آذربايجان از دار فاني به ديار باقي شتافت . اينجانب در مسافرت اخير خود به كشور سوئد به عيادت استاد در بيمارستان رفتم . وخامت حال ايشان مشخص بود ليكن لحظاتي را كه در كنار وي بودم بسيار شادمان و اميدوار مي نمودند و گويا آينده را از آن ملت مظلوم آذربايجان مي دانستند .

در گذشت اين دانشمند بزرگ را محضر آحاد مردم آذربايجان و ملت ترك ايران تسليت مي گوييم .

عبدالعظيم قديمي عظيم

1384/10/27

Wednesday, January 04, 2006

Hüccət ul-islam Əzimi Qədim'in İsveç və Alman seminarlarından şəkillər





















تعامل ما با حاكميت بيهوده است اينها در مقابل فشار تسليم شده اند



تعامل ما با حاكميت بيهوده است اينها در مقابل فشار تسليم شده اند .

گفتگو با حجت الاسلام عظيمي در مورد حكم دادگاه


سايت شمس : جناب آقاي عظيمي با خبر شديم كه به محض بازگشت از سفر خارج دادگاه شما برگزار شد و فرداي آن روز هم حكم دادگاه صادر گرديد. كلا نظرتان به اين حكم چيست ؟

عظيمي : هر چه زور دارند در اين حكم بكار بسته اند اما آنچه مرا ناراحت مي كند عملكرد دادستان است . تخلف از حكم دادگاه از قبل هم بود و يك عده مسايلي مانند مصاحبه با سايت شمس و غيره بود كه همگي مطرح شدند و ما نيز دفاع كرديم و چيزي براي محكوم كردن نبود و انتظار داشتم به غير از اين مورد از بقيه موارد تبرئه شوم . البته قرار نيست كه ما به اين حكمها تمكين كنيم و هر چه مي گويند قبول نماييم . شايد اينها دوست داشتند و مثلا 20 سال ممنوعيت سخنراني در مورد آذربايجان دادند كه البته خواست قلبي اينها است . تخلف از حكم دادگاه اگر چه ظالمانه بود ولي زياد جاي بحث ندارد . من اتهامهاي ديگري نداشتم ولي قاضي اتهامهاي ديگري نيز براي من جور كرده است . فعاليت به نفع گروهها و سازمانهاي مخالف نظام. اين اتهام اصلا در پرونده نبود ولي سفر خارج و ديدار با دوستان را لحاظ كرده اند و نتيجه گرفته اند كه فعاليت تبليغي من به نفع گروههاي مخالف نظام محرز است . اگر واقعا اين جرم محرز مي شد يكسال زندان تعزيري كم است و بايد حكم سنگين تري مي دادند ولي ما مي دانيم كه خود اين افراد به نفع گروههاي مخالف نظام كار مي كنند و بايد براي خود نيز احكام سنگيني در نظر بگيرند چرا كه اين كارهايشان خود به نفع گروههاي ضد نظام تمام مي شود . اين افراد با اينگونه كارها آبرو و حيثيت خود را در دنيا مي برند . در خصوص اتهام سوم كه اصلا در پرونده نبود و حتي در لحظه محاكمه هم نبود و قاضي در لحظه هاي آخر اين را اعلام كرد و آن خلع لباس است به اتهام هتك حيثيت روحانيت. از قانون اينها كسي سر در نمي آورد ،اينها نمي توانند در مورد مسائل سياسي يك روحاني را خلع لباس كنند و بايد بگويند حيثيت روحانيت را خدشه دار كرده اي . البته قاضي تحت تاثير افكار زيادي بود و حتي به من گفت كه ما تمامي سخنرانيهاي شما در خارج را شنيده ايم . قاضي از اين همه حكم هم قانع نشده و پس از 10 سال حكم خلع لباس دوباره به عنوان متمم 5 سال ممنوعيت خروج از كشور و 5 سال حق محروميت از اسكان در 4 استان را نيز به آن اضافه مي كند . اينها خيال مي كنند كه حوزه هاي علميه پس از انقلاب به عنوان دانشكده افسري نظام است و گويي كسي كه به حوزه مي رود قسم مي خورد كه سياستهاي حكومت را تاييد كند و در غير اين صورت بايد از حوزه اخراج شود . در هيچ كجاي دنيا نه كليسا در دست دولت مي تواند باشد و نه مسجد . حوزه را نمي توان مختص دولت و نظام تلقي كرد . من نمي دانم كه اين افراد چگونه فعاليت سياسي را هتك حرمت روحانيت مي نامند ؟ شايد اصلا خود اين افراد با اين كارهايشان هتك حيثيت روحانيت مي كنند در ثاني هتك حرمت در مسائل اخلاقي مي شود نه در مسائل سياسي. اين افراد بايد بدانند كه روحانيت من ثبت شده است و اينها دير كرده اند . تحصيلات من نيز مشخص است و دادگاه اينها نيز نمي تواند با من بحث علمي بكند . قاضي اينها نشان داده است كه علاقه حكومتي اين افراد بيشتر از علاقه قضاوت است . وقتي شروع به محاكمه كردند از رهبر سخن گفتند ولي من گفتم كه چرا از رهبر سخن مي گوييد بلكه از قانون سخن بگوييد . لايحه اي در زندان نوشته بودم و اين لايحه را خواندم و حس مي كردم كه پرندگان آذربايجان هم از شنيدن آن مي گريند ولي وقتي حكم را ديدم تعجب كردم كه هيچ يك از اين حرفها تاثير نكرده است و ظاهرا از اين دفاعيه عصباني هم شده بودند . اي كاش هيئت منصفه بود و اي كاش روزي اين دفاعيه به گوش ملت ما مي رسيد. دوستان ، ما ديگر نمي توانيم كاري كنيم ، ما افتخار نكنيم كه حمله از ما است و دفاع از اينها بلكه ما براي دفاع هم فرصت نداريم ما مثل افرادي هستيم كه گوشتش را زنده زنده مي برند اما وقتي همين فرد داد مي كشد به او پان تركيست مي گويند . من در اين حال هستم آنها هم هر كاري دوست دارند بكنند ما با اين فشار باز هم مي توانيم كارمان را انجام دهيم . اميد زيادي دارم كه در دوران همين حاكميت حركت ما پرو بال بگيرد تا افراد پولدار نتوانند صاحب اين حركت در دوران امنيت بشوند بلكه كساني صاحب اين حركت شوند كه واقعا كار كرده اند

سايت شمس : اگر حكم شما تاييد شود چكار مي كنيد ؟

عظيمي : آقاي حامد من از ديشب مي دانستم كه شما اين سوال را از من خواهي پرسيد و من هم جواب آن را حاضر كرده ام . من بيشتر دوست دارم كه اين سوال را دادستان و قاضي جواب دهد كه اينگونه حكمها را چگونه مي خواهند اجرا كنند ؟ مگر اين حكم را به يك فرد عادي داده ايد كه او هم به همين راحتي قبول كند؟ بهتر است فعلا آنها به اين سوال جواب دهند چرا كه اگر آنها اين حكم را اجرا كنند دچار مشگل مي شوند چرا كه اجراي اين حكمها به همين راحتي هم نيست. من همين قدر مي گويم كه اذربايجاني به اينگونه افراد تكيه نخواهد كرد .

سايت شمس : چرا اين حكم را به صورت يك كاغذ معمولي به شما داده اند ؟

عظيمي : اينها اين را به عنوان يك حكم نداده اند . پس از اعلا م حكم آقاي فرشي كه پرونده را تنظيم كرده بود و از دست من خيلي عصباني بود و گويا به اين حكم هم رضايت نمي دادند ، آقاي فرشي اصل حكم را براي من خواند و اتهامها را برشمرد كه تا آنجا كه بخاطر دارم عبارتند از : رهبري تجمع غير قانوني - تحريك تجمع كنندگان - سردادن شعارهاي تجزيه طلبانه - تخلف از حكم دادگاه - توهين و اهانت به مسئولين نظام و نيروي انتظامي - فعاليت عليه نظام مقدس جمهوري اسلامي ضمن مصاحبه با شبكه تلويزيوني آنايوردي - مصاحبه با سايت نشريه توقيف شده شمس تبريز - ارتباط با افراد و عناصر معلوم الحال كه آقاي حامد در صدر آن است - چاپ تراكت و ... . شما واقعا به اتهامها نگاه كنيد كه ببينيد واقعا اينها اتهام است ؟اين اتهامها را برشمردند و چون من جواب ندادم حكمي دادند كه خودشان هم مي دانند كه غير قانوني است . پس از خواندن اتهامها و حكم صادره به من گفتند كه امضا كنيد و من گفتم كه يك برگ از اين حكم بدهيد و امضا كنم . آقاي فرشي گفت كه نظر قاضي اين است كه ما حكم را ندهيم و يادداشت برداريد . در هنگام يادداشت برداشتن من آقاي فرشي با قاضي صحبت كرد و سپس گفت كه يادداشت هم برنداريد . من از امضا ممانعت كردم و آقاي فرشي گفت كه تا امضا نكني حق نداري از دادگاه بيرون بروي . حدود يك ساعت در راهرو نشستم صندلي هاي راهرو هم بيشتر به درد شكنجه مي خورد . البته روز قبل هم بيش از ده ساعت بر روي اين صندلي ها نشسته بودم . زنگ زدند جانشين دادستان آقاي فرجي آمد و من با ايشان صحبت كردم و گفتم كه حكم مرا بدهيد تا لااقل مردم بدانند كه به چه اتهامي محكوم شده ام چرا كه مردم فكر مي كنند به خاطر كلاهبرداري و يا فساد اخلاقي محكوم شده ام . ايشان گفتند كه من نمي دانم چرا حكم را نداده اند ولي به مسئله رسيدگي مي كنم . پس از نيم ساعت مرا صدا زد و همين برگ را داد و گفت نهايتا اين را مي توانيم بدهيم تا به آن استناد كنيد . حكم را نمي دهند ديگر چكار مي توان كرد ؟

سايت شمس : آيا فكر مي كنيد كه به خاطر اين لباستان به شما اتهام رهبري حركت را زده اند ؟

عظيمي : احتمالا . فكر مي كنند اين لباس باعث شده است كه من بيشتر در حركت تاثير گذار شده ام ولي گاها عكس اين نيز شده است . زماني شده است كه همين لباس باعث تحقير من شده است .

سايت شمس : جنابعالي تازه از سفر خارج برگشته ايد . وضعيت آنجا را چگونه ديديد و چه تحليلي از فعالان خارج از كشور داريد ؟

عظيمي : اگر فعالان بيرون ناراحت نشوند بايد بگويم كه مسئله بيرون با ما فرق مي كند . اول اينكه حس آذربايجان گرايي در آنجا ضعيف است و از داخل بي خبر هستند و اين بي خبري همراه با غلو هايي كه توسط برخي ها صورت مي گيرد باعث مي شود كه آنها كارهايي انجام دهند كه در كل به نفع ما نباشد .

سايت شمس : چه كارهايي مثلا ؟

عظيمي : احساس مي كنم به اين نتيجه رسيده اند كه به پايان عمر حاكميت جمهوري اسلامي چيزي نمانده و به همين خاطر بايد با گروههاي برانداز ائتلاف كنيم و حكومت را سرنگون كنيم و سپس برسيم بر سر تقسيم كشور . اينگونه ذهنيتها در خارج وجود دارد و من به اين خاطر به خارج رفتم كه بگويم نظام سر جايش باقي است و فعلا ما هستيم كه داريم از بين مي رويم و به همين خاطر به ما فكر كنيد ، به آنهايي فكر كنيد كه به زندان مي روند . نظام سر جايش است و هواداران زيادي هم دارد و اگر به خطر بيفتد خواهيد ديد كه از ما هم بهتر دفاع مي كنند . علاوه بر اين در بيرون مسئله ديگري نيز وجود دارد و آن اينكه در خارج از كشور مسئله ملي آذربايجان با مسئله ايدئولوژي خلط مبحث شده است . دعواي عده اي با جمهوري اسلامي در باب اسلاميت است ، برخي ديگر با نوع حكومت درگير هستند و معتقد به حكومت سكولار هستند . من نمي توانم اين افراد را قبول كنم و اين افراد در جبهه ديگري مي دانم. اگر آنها با جمهوري اسلامي دعوا داشته باشند طبيعي است كه من آنها را تاييد نمي كنم . اما آنچه احساس مي كردم مي توانند انجام دهند ولي انجام نمي دهند تجمعات اعتراض آميز در مقابل سازمانهاي بين المللي و يا سفارتخانه ها است . به هر حال آنها برادران ما هستند با اين شرايط كه مسائل ديگر را به مسئله ملي آذربايجان قاطي نكنند. من در آنجا بر روي مسئله ملي تكيه بسياري كردم و گفتم اگر ما فقط به مسئله ملي بپردازيم شايد طرفداران زيادي هم پيدا كنيم . البته در آنجا سوالات بسياري از من پرسيده مي شد كه ربطي به مسئله ملي نداشت مثلا در رابطه با سقط جنين سوال مي كردند من با پول آذربايجانيها نرفته بودم كه در آنجا به مسئله احكام بپردازم ، برخي ها مسائل جنجالي مي پرسيدند كه جواب به آنها بين ما اختلاف مي انداخت و اين نوع سوالات اشكال داشت چرا كه نمي شد از جواب آنها طفره رفت مثلا در مورد پرچم آذربايحان حنوبي از من سوال مي كردند . حال خود حدس بزنيد كه من جه جوابي مي دادم كه حقيقت بود و اختلاف نمي آفريد؟ مثلا در مورد حكومت سكولار و لائيك مي پرسيدند و من بايد بپرسم كه اگر با اين افراد مخالف باشم نمي توانم در مسئله ملي فعاليت كنم ؟ما مسائل ملي مي خواهيم و دعواي ما بر سر ايدئولوژي نيست . چرا مسئله ملي ما را با اينگونه مسائل قاطي مي كنند ؟ آنها درست است كه آزادي بيشتري دارند و از لحاظ مالي هم در شرايط بهتري هستند ولي در اين فكر نباشند كه در داخل كسي چيزي نمي داند و به فعالين داخلي اهانت نكنند . من با افراد زيادي صحبت كردم كه معمولا مسن بودند ولي مي ديدم كه حتي جوانان بيست ساله ما از لحاظ فكري با آنها برابري مي كنند و شايد هم از آنها برتر هستند . اين قابل قبول نيست كه آنها در رفاه و آسايش فعاليت كنند و انتظار داشته باشند آنهايي كه در داخل هستند از آنها خط فكري بگيرند . برخي ها در خارج در اين فكرها هستند ولي برخي ها هم هستند كه مي خواهند به داخل كمك كنند و كارهايي هم در داخل انجام دهند . آنها نبايد در اين تفكر باشند كه آمريكا مي آيد جمهوري اسلامي را سركوب مي كند و آنها مي آيند در داخل همه كاره مي شوند . دعواي جمهوري اسلامي با امريكا حالا حالاها زمان مي برد و ما هم نمي خواهيم كه آنها به اينجا بيايند و آمدن آنها هميشه با آزادي همراه نبوده است . اگر دول غربي بيايند با خود لابي هاي قدرتمندي را هم خواهند آورد و باز هم آذربايجاني بلا تكليف مي ماند . ما زور همه را مي دانيم . آنهايي كه در خارج نشسته اند و نمي توانند به داخل بيايند و چندين سال در زندان به سر برند بعيد مي دانم كه مردم ما به اينگونه افراد ميدان بدهند و آنها را قبول نمي كنند.آنها در اين افكار نباشند چرا كه مردم ما اين افراد را قبول نمي كند و آنها هم به ملت ما ساده لوحانه ننگرند . از خارج انتظار دارم كه نگاهشان را به داخل متفاوت كنند .

سايت شمس : برخي ها معتقد هستند كه ما نمي توانيم حقمان را از اين حاكميت بگيريم و در فكر براندازي هستند ولي برخي ها بر خلاف آنها مي انديشند . نظر شما چيست ؟

عظيمي : من هم معتقد هستم كه در حال حاضر تعامل ما با حاكميت بيهوده است اما من نرمش اين حاكميت را هم زياد ديده ام . اينها در مقابل فشار تسليم شده اند . مگر همين اينها نبودند كه با ويدئو مخالفت مي كردند پس چي شد ؟ مگر همين ها نبودند كه با بد حجاب مبارزه مي كردند پس چي شد كه حالا در تهران دختران فقط پارچه اي به سرشان مي اندازند ؟ حكومت نشان داده كه نه با تعامل كه با فشار عقب نشيني مي كنند . من به تعامل با حاكميت اعتقادي ندارم چرا كه آنها مي دانند كه ما چه مي خواهيم بنابر اين نه با گفتمان كه بلكه با اقتدار بايد كارهايمان را پيش ببريم ولي اينكه فكر كنيم نمي توان از جمهوري اسلامي حق را گرفت فكر عبثي است .

سايت شمس : اگر مي دانستيد كه چنين حكمي را به شما خواهند داد آيا باز هم برمي گشتيد ؟

عظيمي : اگر مي دانستم بدتر از اين هم حكم مي دهند باز هم برمي گشتم چرا كه اميدوارم روزي فرا رسد كه اگر اينها قابل هدايت نباشند همين افراد از دست ما به سوئد فرار كنند . فرار ما ديگر بس است .

سايت شمس : شما به عنوان پيشنهاد عملي براي فعالان ما چه توصيه اي مي كنيد ؟ يعني فعالان ما در حال حاضر چه بايد بكنند ؟

عظيمي : بايد كار تبليغي زيادي اندازه دهند . از تلويزيونها حمايت مالي شود و اگر راه و روش آنها را نمي پسنديم سعي شود كه تلويزيون ديگري راه اندازي شود ، تجمعات بيشتر شود ، از پالتاكها خوب استفاده شود و از همه مهمتر ما بايد براي مدتي زن و فرزندان خود را به خدا بسپاريم و از آنها چشم بپوشيم . اگر قرار است كه حقمان را ندهند بايد كارهايي انجام دهيم كه مجبور شوند با همه ما رفتار مشابهي داشته باشند. اگر قرار است به زندان بيندازند كاري كنيم كه چندين صد نفر را زنداني كنند . ما بايد از اين كارها زياد كنيم . به نظر من وقتي تلويزيوني افتتاح مي شود گويي لشگري به آذربايجان اضافه مي شود و در داخل هم ما بايد به اين امر كمك كنيم .


Tuesday, January 03, 2006


LIBRARY MIDDLE EAST AND NORTH AFRICA MIDDLE EAST IRAN
AI Index: MDE 13/046/2005 24 August 2005


Urgent Actions
Amnesty International's global Urgent Action network provides an effective and rapid means of preventing some of the most life-threatening human rights violations against individuals.
Join the Urgent Action network


See also
Iran: Further information on fear for safety/fear of torture or ill-treatment/possible prisoner of c...
(04/11/2005)

URGENT ACTION

Iran: Fear for safety/fear of torture or ill-treatment/possible prisoner of conscience, Hojjatoleslam Ezimi Qedim (James U)
PUBLIC AI Index: MDE 13/046/2005
UA 219/05 Fear for safety/fear of torture or ill-treatment/ 24

August 2005
possible prisoner of conscience
IRAN Hojjatoleslam Ezimi Qedimi (m), aged 32, Muslim cleric

Hojjatoleslam Ezimi Qedimi was reportedly arrested on 5 August. He is believed
to be held in a prison in Tabriz, the capital of the Iranian province of East
Azerbaijan and may be at risk of torture or ill-treatment. Unconfirmed reports
suggest that he may have gone on hunger strike and it is not clear whether he
has been able to meet family members or a lawyer of his choice.

Hojjatoleslam Ezimi Qedimi is an ethnic Azeri Muslim cleric from Verziqan near
Tabriz. He was arrested in Trabriz at the mausoleum of an Azeri hero called
Baghir Khan as security forces reportedly broke up a celebration of the
anniversary of the 1906 Constitution, which the then Shah of Iran was forced to
introduce and which led to the first elected parliament.

Unconfirmed reports suggest Hojjatoleslam Ezimi Qedimi may be facing the
charges of leading an illegal gathering on Constitution Day at the Mausoleum of
Bagher Khan; giving an interview to the Shams-e Tabriz website; giving an
interview to Ana Yurdu television station; opposition to the Islamic Republic;
contempt of court; aiding the setting up and distribution of the publication
"Rasul"; and misleading young religious students in the city of Qom.

Amnesty International is concerned that Hojjatoleslam Ezimi Qedimi may be held
solely on account of the non-violent expression of his ethnic and cultural
identity and if so would consider him to be a prisoner of conscience who should
be released immediately and unconditionally.

Hojjatoleslam Ezimi Qedimi was previously arrested in 2004 during a sit-in
protest against the Iranian government’s cultural and economic policies towards
ethnic Azeris in Iran. He was reportedly held for 10 days, and then exiled for
two years to the city of Qom. He is then said to have gone without permission
to Tabriz to take part in the meeting at the Baghir Khan mausoleum.
BACKGROUND INFORMATION

Ethnic Azeris are the largest minority group in Iran. Although generally
well-integrated into society, growing calls for a greater freedom of expression
of their ethnic and cultural identity in recent years have been dealt with
harshly by the Iranian authorities. Iranian Azeris have complained about the
lack of Azeri language schools, and there have been reports that newspapers
written in Azeri (a form of Turkish) have been banned. At the end of June 2005,
scores of people were reportedly arrested following an Azeri cultural gathering
at Babek Castle in the city of Kalaybar. Similar events in previous years have
also met with repression.

AI Index: MDE 13/046/2005 24 August 2005



ettan
05 december 2005

Iran: Ezimi Qedim dömd till ett års fängelse


På nyårsafton dömdes den shiamuslimska prästen Ezimi Qedim till ett års fängelse i den iranska staden Tabriz. Han greps i augusti sedan han trotsat en förvisning till staden Qom, men frigavs i oktober mot borgen. Veckan före jul besökte han Sverige och tackade då för Amnestys stöd.
(Senaste Nytt 2 januari)

– Jag är mycket tacksam för den kampanj Amnesty startade för min skull.
Det sade Ezimi Qedim när han veckan före jul besökte svenska Amnestys sekretariat i Stockholm. Ezimi Qedim är hojjatoleslam, shiamuslimsk präst, från Verziqan nära Tabriz i norra Iran. Den 5 augusti i år greps han i Tabriz och Amnesty utfärdade en blixtaktion för honom.

– Jag hörde talas om aktionen när jag satt inne, berättade Ezimi Qedim. Efter att jag släppts fri så fick jag se brev när jag förhördes av säkerhetstjänsten. Era brev betydde mycket för mig.


Ezimi Qedim ställdes inför rätta i Tabriz den 31 december och dömdes
till ett års fängelse. Han förbjöds också att utöva prästämbetet i tio år.


Den 31 december ska Ezimi Qedim ställas inför rätta i Tabriz. Under sitt besök i Sverige har han bland annat framträtt på ett offentligt möte på ABF-huset i Stockholm, arrangerat av Azerbajdzjanska riksförbundet, och vid möten i Göteborg och Malmö innan han reste vidare till Berlin och Köln. Han kommer dock att återvända till Iran och en rättegång som kan medföra att han döms till fängelse.

Ezimi Qedim tillhör den azeriska, eller azerbajdzjanska minoriteten i Iran, som talar ett språk som tillhör den turkiska språkgruppen. Omkring 25 procent av Irans befolkning tillhör denna grupp och formellt har minoritetsgrupper språkliga och kulturella rättigheter enligt Irans författning.

– Men vi är utsatta för en persisk chauvinism, säger Ezimi Qedim. Rättegången kommer till exempel att hållas på persiska. Det är ett språk jag förstår, men det är inte mitt modersmål. I en rättegång är det viktigt att man kan uttrycka sig. Små fel när det gäller ord eller meningar kan påverka själva rättegången.

Ezimi Qedim tror inte att han kommer få tillgång till advokat eller tolk vid rättegången och han befarar att den inte kommer vara offentlig. Detta trots att iransk lag säger att politiska rättegångar ska vara öppna.

I 80 dagar satt Ezimi Qedim fängslad innan han i slutet av oktober släpptes fri mot borgen. I samband med frigivningen förhördes han i 13 timmar av säkerhetstjänsten. Han utsattes inte för tortyr eller fysisk misshandel i fängelset, men han berättar om tiden tillsammans med 40 fångar i ett rum.

– Det var svårt för mig, säger han. Jag ville gärna vara själv i ett rum, men jag satt tillsammans med folk som var dömda för olika brott. Och det fanns någon bland de andra fångarna som skulle kolla vad jag gjorde.

Ezimi Qedim greps första gången 2004 vid en fredlig protestaktion mot den iranska regeringens kulturella och ekonomiska politik mot azerbajdzjanerna i Iran. Då hölls han fängslad i tio dagar innan han förvisades på två år till staden Qom, 70 mil från Tabriz. Han förbjöds att återvända till Tabriz och fick inte bedriva propaganda.

– Det här var svårt för mig, säger han. Det handlade om att överleva ekonomiskt i en ny stad. Men jag kan ändå klara det då jag vet att jag kämpar mot regimen.
Ezimi Qedim påpekar också att det var ännu svårare för hans fru och parets två barn, en 6-årig dotter och en 4-årig son, att tvingas flytta.

Trots förvisningen vägrade dock Ezimi Qedim att anpassa sig och har fortsatt att kämpa mot det han kallar persisk chauvinism.

– Allt finns att läsa på min hemsida, säger han. De vet att jag inte ljuger. Men vårt största besvär är att vi inte tillåts uttrycka oss fritt.

Ezimi Qedim har varit med om att starta tidningen Rasul, som nu har stoppats och han har gett intervjuer för TV-kanalen Ana Yurdu, som har sitt säte i USA.
Den 5 augusti i år hade Ezimi Qedim återvänt till Tabriz. Då samlades människor vid det mausoleum som finns i staden till ära av Baghir Khan, en folkhjälte som 1906 spelade en viktig roll när den dåvarande shahen tvingades acceptera en författning som införde det första valda parlamentet i Iran.

När säkerhetsstyrkorna bröt upp mötet greps Ezimi Qedim och det är möjligt att en av åtalspunkterna den 31 december kan handla om att han anklagas för att ha lett en illegal sammankomst.

– Jag är övertygad om att det knappast blir en rättvis rättegång, konstaterar Ezimi Qedim på sitt lågmälda sätt.

Text: Ulf B Andersson
Foto: Ana Falk


Senaste nytt 2 januari

Vid rättegången den 31 december dömdes Ezimi Qedim till ett års fängelse. Han befanns skyldig till att ha haft kontakt med grupper som arbetar mot den iranska regimen.
Ezimi Qedim kommer också att vara förbjuden att utöva sitt prästämbete i tio år framåt. Detta yrkesförbud ska sedan prövas av en domstol och kan förlängas.
Vidare fick Ezimi Qedim utreseförbud från Iran i fem år och under fem år är han förbjuden att bo eller vistas i de fyra län i norra Iran som utgör den azerbajdzjanska provinsen. Ezimi Qedim kommer från Verziqan nära Tabriz i norra Iran.
– Jag talade med Ezimi Qedim i telefon på söndagen och han var mycket besviken och bedrövad över domen, berättar Sayin Sevigin, från Azerbajdzjanska riksförbundet i Sverige och Europaansvarig för GünAz TV, som sänder från USA.
Sayin Sevigin säger att Ezimi Qedim på söndagen ännu inte hade undertecknat domen. Från det att han har delgivits domen har han 20 dagar på sig att överklaga.
– Vad jag förstår så är det samma domstol och samma domare som tar upp överklagandet, säger Sayin Sevigin.


Läs mer: Ezimi Qedims egen hemsida (på persiska och azerbajdzjanska). Där finns också bilder från händelserna i Tabriz 5 augusti.







© Amnesty Press.
Citera gärna, men ange källan.

Artiklar i Amnesty Press representerar inte nödvändigtvis Amnesty Internationals åsikter.